بررسی فریم به فریم تریلر فصل دوم سریال ویچر

در جریان دومین پنل سریال ویچر در مراسم کامیک‌ها و بازی‌های لوکا ایتالیا شاهد انتشار تریلر فصل دوم بودیم، تریلری که حاوی اطلاعات و نکات جدید زیادی از فصل دوم است و همچنین برخلاف تیزر‌ها و تریلر‌های قبلی از نیمهٔ دوم سریال نیز سکانس‌های زیادی در این تریلر جا گرفته‌اند که در ادامه به تحلیل و بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

در این سه تصویر گرالت را می‌بینیم که آمادهٔ نبرد با هیولای جدیدی می‌شود، این موجود تنها هیولای فصل دوم است که از ماهیت آن به صورت دقیق خبر نداریم، از طرفی به دلیل زره‌ گرالت می‌دانیم که او پس از این‌که به کر مورهن می‌رود با این هیولا رو‌به‌رو می‌شود، پس می‌توان نتیجه گرفت که این هیولا به احتمال زیاد با ورینا (معشوقهٔ نیولن) ارتباطی ندارد. از ظاهر هیولا می‌توان برداشت کرد که او احتمالا در دستهٔ خون‌آشام‌ها قرار می‌گیرد، یا مثل ورینا یک بروکساست یا این‌که در دسته‌های دیگر مثل آلپ یا مولا قرار دارد.

نکتهٔ جالب دو تصویر اول این است که گرالت برای مبارزه با این موجود، بدون سلاح وارد آب می‌شود و از تصویر سوم هم می‌دانیم که گرالت قبل از شروع مبارزه با معجون مخصوصی خود را آماده کرده است. این موضوع باعث می‌شود که ما برای مبارزه‌ای که گرالت با این موجود ناشناخته پیش رو دارد دو حدس کلی داشته باشیم.

حدس اول این است که گرالت با معجونی که خورده خون خود را در حد مرگباری سمی کرده است و وقتی که این هیولا (که احتمالا یک خون‌آشام است) شروع به مکیدن خون گرالت کند بی‌خبر از همه‌جا خود را به کُشتن می‌دهد و به همین ترتیب گرالت بدون نیاز به شمشیر خود می‌تواند از شر این موجود خلاص شود. اگر طرفدار بازی ویچر 3 باشید بدون شک حدس اول ما شما را به یاد تریلر سینمایی این بازی می‌اندازد، تریلری فراموش نشدنی که ویچر با همین تاکتیک از پس مبارزه با خون‌آشامی قدرتمند بر‌ می‌آید، حتی در خود بازی ویچر 3 نیز این معجون که «خون سیاه» نام دارد قابل استفاده است.

اما برویم سراغ حدس دیگری که داریم، ممکن است معجونی که گرالت استفاده کرده باعث شود تا او بتواند مدت زمان بسیار بیشتری را زیر آب بماند و شاید به سمت آب حرکت کردن گرالت نیز به همین دلیل است، در نتیجه گرالتی که حالا قابلیت زیر آب ماندن را دارد می‌تواند هیولا را تا مدت زمانی که از نبود اکسیژن خفه شود زیر آب نگه دارد بدون آن‌که به شمشیر نیاز داشته باشد، اتفاقا چنین معجونی نیز در بازی ویچر 3 با نام «نهنگ قاتل» وجود دارد.

به هر حال، به غیر از دو حدسی که ما داشتیم، سازندگان سریال می‌توانند مانند سازندگان‌ بازی‌ها، انواع و اقسام معجون‌ها و تاکتیک‌های مبارزه را برای گرالت خلق کنند تا سکانس‌های اکشن جذابی برای مخاطب به وجود بیاید.

در این نما جنازه‌های به‌جا مانده از نبرد سادن را که بیشترشان جنازه‌های سوختهٔ سربازان نیلفگارد است را مشاهده می‌کنیم.

در سکانس‌های بعدی دوباره به عمارت نیولن برمی‌گردیم، جایی که بار‌ها آن را در تیزر‌‌ها و تریلر‌های قبلی دیده‌ایم. در تصویر اول نمای بیرونی عمارت زیبای نیولن را می‌بینیم و پای باند پیچی شدهٔ گرالت نکتهٔ مهم تصویر دوم است، زخمی که از فصل اول و مبارزهٔ او با غول‌ها به‌جا مانده است.

در دو تصویر آخر بالاخره ورینا را در فرم انسانی‌اش می‌بینیم، این بروکسا به گرالت حمله می‌کند و گرالت نیز که شمشیر نقرهٔ مخصوص هیولا‌ها را در دست دارد با نشان خاصی حملهٔ ورینا را دفع می‌کند، در کتاب‌ها نشانی که گرالت در این مبارزه از آن استفاده می‌کند کوئن نام دارد، پس احتمالا در سریال نیز به همین نام شناخته می‌شود.

یک نکته دربارهٔ نشان هلیوتروپ و فرق آن با کوئن؛ نشان کوئن تنها جایی که در کتاب‌ها از آن استفاده می‌شود یکی همین نبرد گرالت با ورینا است که گرالت با آن امواج صوتی را دفع می‌کند و دیگری در نبرد با جن است که گرالت دوباره این نشان را برای دفع حملات صوتی انجام می‌دهد، پس کاربرد آن فقط برای دفع امواج صوتی است و تمام حملات فیزیکی و جادویی دیگر را گرالت با نشان هلیوتروپ دفع می‌کند، ولی به خاطر اشتباهی که در اولین ترجمهٔ کتاب‌های ویچر شکل گرفته و بعدها حتی در بازی‌ها نیز این اشتباه ادامه پیدا کرده، بسیاری از طرفداران ویچر فکر می‌کنند کوئن نشانی برای دفع تمامی حملات است در حالی که این‌طور نیست و برای این کار باید از هلیوتروپ استفاده شود.

می‌رسیم سراغ سکانس‌هایی که بیانگر تفاوت‌های بین سریال و کتاب‌ها هستند، در این نما‌ها گرالت و ایسترد را در کنار هم بیرون شهر سینترا می‌بینیم که در حال حرکت به سمت سینترا هستند و به همان شکافی که سیری هنگام فرار از کهیر ایجاد کرد، می‌رسند. ما دربارهٔ این موضوع و علت دیدار این دو نفر به دو تئوری کلی رسیدیم.

تئوری اول اگر اتفاق بیفتد باعث می‌شود که سریال یک تغییر بزرگ نسبت به کتاب‌ها داشته باشد. اواخر فصل اول فهمیدیم که ایسترد برای امپراتوری نیلفگارد کار می‌کند، درنتیجه با توجه به رابطه‌ای که او با ینفر داشته، ایسترد بهترین فردی است که می‌تواند رابطی باشد بین نیلفگارد (یا حتی خود امپراتور) با ینفر و باقی افرادی که با او در ارتباط هستند مثل گرالت. پس گرالت و ایسترد به سینترایی می‌روند که در حال حاضر توسط نیلفگارد اداره می‌شود و احتمال دارد که هدف از این سفر چیزی نباشد جز دیدار گرالت با امپراتور نیلفگارد، امیر وار امریس، مخصوصا پس از این‌که با توجه به اطلاعات لو رفته از فصل دوم می‌دانیم برخلاف کتاب‌ها قرار است هویت واقعی امیر و این‌که او همان دونی است در فصل دوم مشخص شود.

برویم سراغ تئوری دوم، در همان قسمت هفتم فصل اول علاوه بر این‌که فهمیدیم ایسترد برای نیلفگارد کار می‌کند، به این نکته نیز پی بردیم که زمینهٔ اصلی مطالعات او مگنالیس‌ها هستند، حالا این‌که مگنالیس‌ها در دنیای ویچر چه معنایی دارند موضوعی است که باید صبر کنیم تا خود سریال بیشتر توضیحش دهد، اما چیزی که‌ می‌دانیم این است که این سنگ‌های عظیم قرار است نقش بزرگی در سریال داشته باشند و در‌ واقع امضای سریال در دنیای ویچر باشند، چون در کتاب‌ها و بازی‌ها به این شکل به آن‌ها پرداخته نشده. برگردیم به سراغ ایسترد و گرالت، همان‌طور که گفتیم ایسترد متخصص مگنالیس‌هاست و از طرفی گرالت هم به دنبال اطلاعات در مورد قدرت‌های سیری و ماهیت آن‌هاست، در نتیجه گرالت به واسطهٔ ینفر با ایسترد آشنا شده و به دنبال او رفته تا این اطلاعات را به دست آورد. این موضوع که در یکی از فریم‌ها می‌بینیم گرالت و ایسترد دقیقا بالای سر همان مگنالیسی هستند که سیری باعث سقوط آن و ایجاد شکاف بزرگی در زمین شد می‌تواند این تئوری را قوت ببخشد.

در نهایت ممکن است هیچ‌کدام و یا ترکیبی از این دو تئوری درست باشد، شما هم اگر نظر متفاوت خود را دارید آن را با ما به اشتراک بگذارید.

در این فریم درخت داخل قلعهٔ کر مورهن را می‌بینیم که پس از حمله به این قلعه به لرزش در می‌آید، با توجه به اطلاعات جدید می‌دانیم که در فصل دوم دو بار به کر مورهن حمله می‌شود، حمله‌هایی که در ادامه به آن‌ها بیشتر می‌پردازیم.

این کانتیننت برای هیچ‌کس ساخته نشده. هیچ‌کدوم از ما در اون آرامشی نخواهیم داشت… تا زمانی که هیچ هیولایی در اون باقی نَمونه.

بالاخره می‌رسیم به سکانسی که گرالت و نیولن در حال گفت‌و‌گو هستند، گفت‌و‌گویی که از ابتدای تریلر آن را می‌شنویم و در آن نیولن معتقد است دنیا خیلی عوض شده و نشانه‌ها بیانگر آخرالزمان هستند. ولی در عوض همان‌طور که از گرالت انتظار داریم او پاسخ می‌دهد از این آخر‌الزمان‌ها تا امروز زیاد دیده. در اصل منظور او این است که تغییرات بزرگ دنیا همیشه اتفاق می‌افتند و مردم هر بار به اشتباه آن را نشانه‌های پایان دنیا در نظر می‌گیرند. در ادامهٔ تریلر نیز گرالت این نکته را بیان می‌کند که کانتیننت مخصوص هیچ نژادی ساخته نشده است، این دیالوگ اشارهٔ بسیار جالبی به ماهیت خود کانتیننت است، این سیاره و موجوداتی که در آن زندگی می‌کنند حاصل یک فرآیند طبیعی نیستند، بلکه اکثر آن‌ها پس از اتفاقی جادویی که پیوند کره‌ها نام دارد از دنیا‌های خاص خودشان به آن‌ وارد شده‌اند.

در این فریم نمای زیبایی از یکی از مهم‌ترین شهر‌های پادشاهی ردینیا یعنی؛ آکسنفورت، را می‌بینیم، شهری که پایتخت تحصیلات آکادمیک در تمامی پادشاهی‌های شمال است و احتمالا گذر گرالت چه برای نجات دوست شاعرش، یسکیر، یا برای جمع‌آوری اطلاعات دربارهٔ سیری به این شهر می‌افتد. از طرفی دو شخصیت پرطرفدار کتاب‌ها و بازی‌ها که قرار است در فصل دوم اضافه شوند یعنی فیلیپا و دیکسترا را ممکن است در این شهر ببینیم.

سه فریم بعدی به کاروان الف‌های شورشی تعلق دارد که دو گروگان مهم یعنی؛ ینفر و فرینجیلا را همراه خود دارند. به لطف تصویر دوم متوجه شدیم که فیلاوندرل نیز به همراه این کاروان است، الفی که در قسمت دوم سریال او را دیده بودیم و حالا او در کنار فرانچسکا الف‌های شورشی را رهبری می‌کند.

نمای بیرونی آرتوزا را مشاهده می‌کنیم، جایی که احتمالا ینفر در فصل دوم به آن برگردانده می‌شود و اتفاقات شومی برایش در این مدرسه خواهد افتاد.

به سکانس مهمی می‌رسیم که برای بررسی آن به دقت زیادی نیاز است. اولا شخصی که در حال اجرای جادویی با انگشتش است در اصل همان شخصی است که در بررسی تیزر تریلر فصل دوم به او اشاره کرده بودیم، رینس جادوگر شروری است که مهارت قابل توجهی بر جادو‌های مبتنی بر آتش دارد، در طول همین تریلر او را بار‌ها می‌بینیم که در حال استفاده از جادوی آتش است، ولی برویم به سراغ نکته‌ای که به دقت بالایی نیاز دارد، به سمت راست تصویر توجه کنید، انگار دو نفر رو زمین نشسته‌اند که لباس یکی‌ از آن‌ها سبز است و لباس دیگری قهوه‌ای؛ دقیقا در چند فریم بعدی این تریلر تریس و سیری را می‌بینیم که به ترتیب لباس‌هایی با همین مشخصات به تن دارند، در نتیجه رینس در این سکانس با تریس و سیری در کر مورهن و زمانی که حملهٔ دوم به کر مورهن اتفاق می‌افتد، برخورد می‌کند. پس ما می‌توانیم انتظار نبردی جادویی بین تریس و رینس را در فصل دوم داشته باشیم.

ینفر و تسایا بالاخره پس از‌ مدت‌ها در آرتوزا کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، اما سوال اصلی اینجاست که تسایا در جدال بین ینفر و برخی جادوگر‌ان از جمله استرگوبور طرف کدام یک را خواهد گرفت؟ آیا به خاطر کسی که او را مانند خواهر کوچکش دوست دارد از اصول و قواعد انجمن برادری جادوگران دست خواهد کشید؟

به هر حال، سکانس یا سکانس‌های دراماتیک بین این دو شخصیت می‌تواند بسیار جذاب باشد.

در نماهای بعدی گرالت آمادهٔ مقابله با ورینا است و می‌توانیم حالت نهایی ورینا را نیز از نزدیک ببینیم.

«خونهٔ منه. نبرد من.»

بالاخره به سیری رسیدیم، در این سکانس نکتهٔ جالب جمله‌ای است که سیری به زبان می‌آورد و می‌توان از آن دو برداشت کرد، اول این‌که او دربارهٔ دفاع از کر مورهن صحبت می‌کند و این‌که حاضر نیست کر مورهن را قبل از حملهٔ دوم ترک کند، با توجه به اطلاعات موجود از فصل دوم می‌دانیم که سیری به قولش عمل می‌کند و در هنگام حملهٔ دوم همچنان در کر مورهن حضور دارد و به ویچر‌ها و سایر افراد حاضر در آن کمک می‌کند. یا این‌که منظور سیری این است که سینترا همچنان خانه‌اش است و او باید برای آزادی‌اش بجنگد.

تصویر دوم جایی است که گویا گرالت برای اولین‌بار آموزش شمشیرزنی را با سیری آغاز می‌کند و طبق یکی از مصاحبه‌های لورن اشمیت هیسریک، شورانر سریال، این سکانس یکی از سکانس‌های مورد علاقهٔ اوست.

نمایی از خرابه‌های الف‌ها که گویا جلسهٔ بسیار مهمی در آن برگزار خواهد شد، اگر به جلوی صف دقت کنید شخصی را می‌بینید که لنگ لنگان حرکت می‌کند و مانند بقیه لباس‌هایی تجملاتی به تن ندارد، این فرد کهیر است که حالا در اسارت جادوگر‌ان شمالی‌ست، احتمالا در این جلسه که بین جادوگر‌ان شمال و جنوب برگزار می‌شود تبادل اسیر‌ اتفاق خواهد افتاد و کهیر بالاخره آزاد می‌شود.

طبق عکس‌های لو رفته از این مکان، شخصیت‌های مهم دیگری مثل ینفر، فرینجیلا و حتی فرانچسکا در این جلسه حضور خواهند یافت، در نتیجه این جلسه می‌تواند سرنوشت کانتیننت را تغییر دهد.

تصویر زیبایی از سیری در کنار دو ویچر‌ دیگر، کوئن و لمبرت. حقیقتا دیدن ویچر‌ها در کنار هم برای ما جذابیت بسیار بالایی دارد.

رهبر عزیزت به دنبال چیزیه. تو وسیله‌ای هستی برای رسیدن اون به خواستش.

فرینجیلا به همراه ینفری که در اسارت ارتش نیلفگارد است دور آتش نشسته‌اند و ینفر به همکلاسی سابقش یاد‌آوری می‌کند که او فقط یک وسیله است.

سواران نیلفگارد را می‌بینیم که با زره‌های جدید و زیبای‌شان به سرعت از سینترا به مکانی نامعلوم می‌تازند.

ترس یه مرضه، که می‌تونه تورو ببلعه. بهترین شانس ما… رو‌به‌رو شدن باهاشه.

این فریم در اواخر فصل دوم اتفاق خواهد افتاد، در ادامه قسمت‌هایی از نبرد گرالت با سربازان نیلفگارد را می‌بینیم که در اصل این فریم پس از آن نبرد است. دیدن گرالت و سیری در کنار هم به نظر ما بهترین اتفاقی است که در مجموعهٔ ویچر می‌افتد، حالا چه دربارهٔ کتاب‌ها صحبت کرده باشیم یا دربارهٔ بازی ویچر 3، در نتیجه انتظار از نما‌های این شکلی بسیار بالاست و امیدواریم که شاهد سکانس‌های بسیار زیبایی بین این پدر و دختر باشیم.

نیروهامون رو بازسازی و تعدادمون رو افزایش می‌دیم. ما یک امپراتوری‌ایم. جنگ تازه شروع شده.

فرینجیلا که حالا از دست الف‌ها خلاص شده در قصر سینترا قدم برمی‌دارد، احتمالا امیر هم در این قصر باشد و فرینجیلا در این سکانس به دیدار او می‌رود.

در نمای بعدی به نظر می‌رسد که فرینجیلا توانسته الف‌ها را به اتحاد با نیلفگارد متقاعد کند و حالا از بازسازی ارتش نیلفگارد حرف می‌زند. در کتاب‌ها الف‌ها هم‌پیمان نیلفگارد می‌شوند، اما به این نکته اشاره نمی‌شود که فرینجیلا آغازگر این اتحاد است، اما در سریال با توجه به نقش بسیار پررنگ‌تری که او دارد این اتفاق توسط او رقم می‌خورد.

ویچری را ‌می‌بینیم که چشمان سیاهش نشان می‌دهند او آمادهٔ نبرد است. ویچر‌ها برای مقابله با حملهٔ دوم به کر مورهن آماده می‌شوند، زیرا حملهٔ اول برخلاف دومی کاملا غیرمنتظره اتفاق می‌افتد.

نمایی از سینترا که مگنالیسی بزرگ در وسط آن خودنمایی می‌کند، در فصل اول سریال این مگنالیس‌ها را در مکان‌های مختلفی مشاهده کردیم که نشانگر اهمیت آن‌ها در سریال است.

بالاخره چهرهٔ رینس را می‌بینیم، جادوگری شرور که در دو مکان به شخصیت‌های محبوب ما حمله خواهد کرد، او احتمالا رهبر حمله‌کنندگان به کر مورهن در حملهٔ دوم نیز است و همچنین در معبد ملیتل در الندر نیز او به گرالت حمله می‌کند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در فریم بعدی گرالت توسط برادران میشله محاصره شده است، اگر کتاب‌ خون الف‌ها را خوانده باشید با این گروه آشنایی دارید، گروهی که توسط رینس اجیر می‌شوند تا او را از شر گرالت خلاص کنند، در سریال هم همین اتفاق خواهد افتاد، با این تفاوت که گویا گرالت با این گروه و رینس در شهر الندر و معبد ملیتل رو‌به‌رو می‌شود، مکانی که سیری مدتی در آن زندگی می‌کند تا ینفر به او آموزش‌های لازم را بدهد.

در تصویر دوم نیز گرالت را می‌بینیم که از نشان هلیوتروپ استفاده می‌کند.

شاهد این نکته هستیم که در تریلر سکانس‌های دو نبرد کاملا متفاوت گرالت با هم آمیخته شده‌اند. یکی در کر مورهن و دیگری در ملیتل.

در ابتدا گرالت نه در الندر بلکه در کر مورهن است و باند پیچی پایش نشان می‌دهد که این نبرد مربوط به همان حملهٔ اول به کر مورهن است، چون مدت زمان زیادی از رسیدن او و سیری به قلعهٔ گرگ‌ها نگذشته است. دوربین به شکل زیبایی در این صحنه با گرالت حرکت می‌کند تا هیجان این سکانس اکشن را بالا ببرد.

در پایان گیف نیز همچنان در کر مورهن هستیم و می‌بینیم که گرالت با موجود ریشه مانندی در حال مبارزه است، از اطلاعات لو رفته از فصل دوم می‌شود فهمید که دقیقا چه اتفاقی پس از نبرد اسکل با لشی افتاده است. لشی از طریق بدن ویچر‌ یا ویچر‌هایی وارد کر مورهن شده است، به شکلی که ویچر‌ها بسیار غافلگیر شده‌اند، ارتباط اتفاقی که قرار است در قسمت دوم سریال بیفتد با لوگوی رسمی این قسمت که مدتی پیش منتشر شد بیانگر آن است که سازندگان سریال با زیرکی نشانه‌های جذابی را از اتفاقات هر قسمت در لوگوی آن قرار داده‌اند (برای دیدن لوگوی این قسمت کلیک کنید).

دوباره به نبرد با برادران میشله برمی‌گردیم، نبردی که بسیار یادآور نبرد گرالت با افراد رنفری در بلاویکن است.

در این فریم احتمالا آکسنفورت یا الندر را می‌بینیم.

فرانچسکا، زیباترین الف تمام کانتیننت و رهبر الف‌های شورشی (اسکویاتل) نقش بسیار پررنگی در فصل دوم دارد، زیرا می‌دانیم قرار است او را در مکان‌های مهمی در فصل دوم ببینیم.

یک نکته دربارهٔ رنگ زره‌های ارتش چریکی اسکویاتل، در کتاب‌ها و مخصوصا بازی‌ها ما این ارتش را با رنگ سبز‌ بارها دیده بودیم اما گویا در سریال رنگ لباس‌ها و زره‌های آن‌ها به قرمز تغییر کرده است.

ینفر غمگین را در بین الف‌ها می‌بینیم، در این تصویر نیز قابل مشاهده است که رنگ زره‌های سربازان اسکویاتل قرمز است.

سیری را می‌بینیم که با همان لباس‌هایی که در کنار لمبرت و کوئن بر تن داشت در حال فرار کردن از چیزی است، پس این سکانس‌ها در اطراف کر مورهن اتفاق می‌افتند.

به همان سکانسی می‌رسیم که قبل‌تر به آن اشاره کرده بودیم، سکانسی که در اواخر فصل دوم اتفاق خواهد افتاد و بیانگر تغییرات سریال نسبت به کتاب است. در این سکانس گرالت با سربازان نیلفگارد مبارزه می‌کند و اگر به گیف دقت کنید‌، می‌بینید که ینفر نیز در این سکانس حضور دارد، قبل‌تر هم توضیح دادیم که سیری پس از این صحنهٔ مبارزه که در نزدیکی سینترا اتفاق می‌افتد به جمع این دو نفر می‌پیوندد، در نتیجه کنار هم بودن سه شخصیت اصلی زودتر از چیزی که در کتاب‌ها خوانده بودیم و از سریال انتظار داشتیم اتفاق خواهد افتاد، همچنین شاعر محبوبمان، یعنی؛ یسکیر نیز در این سکانس دیده می‌شود که زیبایی کنار هم بودن شخصیت‌های اصلی را بسیار بیشتر می‌کند.

تنها نکتهٔ باقی‌مانده این است که آیا ممکن است بین این سکانس مبارزه و صحنهٔ در کنار هم بودن گرالت و ایسترد رابطه‌ای وجود داشته باشد؟ یعنی ممکن است ینفر در ابتدا اشتباهی انجام داده باشد که گرالت و سیری را به دردسر بیندازد و بعدا برای جبران آن تلاش کند؟ برای این‌که ذهنتان را بیشتر درگیر کنیم، اشاره‌ای می‌کنیم به دیالوگی که از فصل دوم سریال لو رفته است، دیالوگی که در آن سیری به ینفر می‌گوید: تو به ما خیانت کردی وقتی که به کمکت نیاز داشتیم. و ینفر نیز در جواب ‌قبول می‌کند که به خاطر خود‌خواهی‌اش دچار اشتباه شده است.

فریم بسیار زیبا و در عین حال خوفناکی که ویچر‌ها در کنار هم کاملا آماده برای مقابله با حملهٔ دوم هستند، وزمیر با بازی کیم بادنیا در وسط تصویر می‌درخشد، با توجه به تعریف‌هایی که از بازی او در دو قسمت اول سریال شده بسیار مشتاقیم تا هر چه زودتر او را در نقش وزمیر ببینیم.

اما این فریم تنها به خاطر حضور ویچر‌ها جذاب نیست، اگر دقت کنید یسکیر نیز در پشت وزمیر حضور دارد، به دلیل حضور او می‌توان این نتیجه را گرفت که در بین حملهٔ اول و دوم گرالت کر مورهن را ترک کرده و به آکسنفورت رفته و آنجا یسکیر را از زندان آزاد کرده است.

ایسترد را می‌بینیم که نقش مرموزی در فصل دوم دارد و برای فهمیدن آن باید تا تاریخ 26 آذر صبر کنیم.

در سکانس بعدی جالب‌ترین هیولای تریلر را می‌بینیم، کلبه‌ای متحرک که پاهایی مانند پرندگان دارد. در افسانه‌های اسلاو این خانه در اصل خانهٔ بابا یاگا است، هیولایی که معمولا به شکل یک پیرزن ظاهر می‌شود. اگر ویکی ویچر فارسی را دنبال کرده باشید، حتما می‌دانید که ما بار‌ها به شخصیتی مرموز از فصل دوم با نام ولث میر اشاره کرده‌ایم که اتفاقا بازیگر این نقش نیز یک زن مسن (آنیا مارسون) است و شخصیت او در سریال این‌گونه توصیف شده است: «شیطانی‌ که در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و از عمیق‌ترین و تاریک‌ترین خواسته‌های مردم تغذیه می‌کند». درنتیجه بسیار منطقی است که فرض کنیم ولث میر در واقع همان بابا یاگای افسانه‌های اسلاو است و این کلبهٔ متحرک هم محل زندگی اوست. نکتهٔ جالب این است که چنین هیولایی در کتاب‌های ویچر وجود ندارد، اما چون اکثر هیولای‌های کتاب‌ها برگرفته از همان افسانه‌های اسلاو هستند این حرکت سازندگان سریال در نوع خود بسیار جالب و درست است، چون هم می‌توانند هیولا‌های جدیدی را وارد دنیای ویچر کنند و هم این‌که چون بابا یاگا ریشهٔ اسلاو دارد کاملا با لحن و تم دنیای ویچر در تناسب است.

سیری و ینفر را در کنار یکدیگر می‌بینیم، صحنه‌ای که بسیاری منتظر دیدنش بودند، می‌توان گفت که در این سکانس‌ها ینفر درحال جبران اشتباه احتمالی‌ای است که انجام داده و می‌خواهد سیری را برای اتفاقاتی که پیش رو دارد آماده کند.

رز سفیدی که فقط در خرابه‌های الفی رشد می‌کند.

کهیر که دیگر در اسارت جادوگر‌ان نیست و در کنار فرینجیلا آمادهٔ اتفاقات مهمی است.

در دو فریم بعدی استفاده از جادوی آتش را توسط دو جادوگر شرور می‌بینیم در ابتدا استرگوبور و سپس رینس.

سیری و تریس که احتمالا در رویای سیری هستند، اتفاقی که در کتاب خون الف‌ها افتاد. همچنین لباس سبز تریس را می‌بینیم که قبل‌تر به عنوان نشانه از آن استفاده کردیم.

خالی از لطف نیست که اشاره‌ای به گریم بازیگر تریس در فصل دوم کنیم که بسیار بهتر از فصل اول است و این نکته هم به چندین نکات دیگری که از پیشرفت فصل دوم ذکر کردیم، اضافه می‌شود.

اگه چیزی که در مورد قدرت‌های دختره می‌گی حقیقت داشته باشه، تو نمی‌تونی بهش کمک کنی.

بالاخره چهرهٔ ننکه را هم می‌بینیم، شخصی که از کودکی گرالت را می‌شناسد و به معبد ملیتل در الندر خدمت می‌کند. در فصل اول سریال به نظر می‌آمد که به نوعی نقش او حذف شده و تریس جای او را گرفته است، اما حالا شاهد بازگشت شخصیت ننکه هستیم.

استرگوبور در حال شکنجه کردن ینفر است، دقیقا به همان روش و در همان مکانی که در تیزر تریلر قبل تسایا، کهیر را شکنجه می‌کرد. در کل ینفر اتفاقات خیلی سختی را در این فصل پیش رو دارد، در ابتدا اسیر نیلفگارد می‌‌شود و بعد هم اسیر الف‌ها، حالا هم که از اسارت در آمده توسط هم کیشانش شکنجه می‌شود. علت شکنجه شدن او هم می‌تواند سوال بزرگی باشد، احتمالا جادوگران شروری که در پشت پرده در حال خیانت هستند، علیه ینفر توطئه کرده‌اند.

در سکانس بعد سیری و گرالت پشت به پشت هم با هیولایی به نام لشی مبارزه می‌کنند، طراحی لشی در نوع خود جالب است. این لشی بسیار قدرتمند‌تر از سایر هم نوعانش به نظر می‌رسد، ممکن است در فصل دوم به موضوع جدیدی (جهش‌یافته کردن هیولا‌ها توسط ویچر‌ها) که در انیمهٔ کابوس گرگ مطرح شد، اشاره شود.

گرالت مانند باقی ویچر‌ها در حملهٔ دوم به کر مورهن می‌جنگد و از نشانی برای دفاع از خود استفاده می‌کند.

مرد، افسانه، اسطوره.

لوت شکستهٔ یسکیر را می‌بینیم، همان لوتی که فیلاوندرل به او داد. دیالوگی که ینفر بر روی این فریم می‌گوید و تناقضی که دیالوگ و تصویر با هم دارند بسیار جالب است.

و در نهایت هم شاهد آزاد کردن یسکیر از زندان توسط گرالت هستیم، یسکیری که در زندان دوستان خوبی پیدا کرده! سکانس نهایی تریلر به خوبی به مخاطب یادآوری می‌کند که مجموعهٔ ویچر در کنار موضوعات جدی و تاریکی که دارد، همواره جایی را برای لحن طنز نیز کنار می‌گذارد.

به عنوان سخن آخر هم می‌گوییم که به نظر ما این تریلر بسیار خوب و پر از اطلاعات به خصوص از نیمهٔ دوم سریال بود و باعث شد که صبر کردن تا تاریخ 26 آذر سخت‌تر از قبل شود و همچنین به ما یادآوری کرد که انتخاب موسیقی بد برای یک تریلر جذاب چه‌قدر می تواند ضد حال باشد!

تریلر

---