ننکه کشیش اعظم ملیتل و رییس بیچون و چرای معبد ملیتل در الندر بود.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
نام مستعار | مادر ننکه |
نژاد | انسان |
جنسیت | مونث |
مقام | کشیش اعظم معبد ملیتل در الندر |
وابسته به | روحانیون ملیتل |
تواناییها | گیاهشناسی، شفابخشی |
زندگینامه
او گرالت را از کودکی میشناخت، رفتار تندی با یسکیر داشت و ینفر را چندینبار ملاقات کرده بود. علیرغم روحیهٔ مادرانه و سختگیرش دوست نداشت به او مادر بگویند و کشیش را ترجیح میداد. او مربی آیولا بود و به دلیل درمانگریاش با معجون، اکسیر و مرهمها شهرت داشت، معجونهایی که برخی از گیاهان مورد نیازشان تنها در خانهٔ سبز با سقف بلورین در زمین معبد یافت میشدند.
گرالت یکبار برای بهبود از زخمهای کشندهٔ استریگا به معبد رفت، ننکه نیز از او مراقبت کرد و به درمانش پرداخت. پس از چند روز اقامت گرالت، ننکه زیردستش آیولا را برای او فرستاد تا از استرس و تنش گرالت کم کند. فردای آن روز ننکه آیولا را مرخص کرد با این توضیح که رابطهٔ گرالت و آیولا را نامناسب میبیند چرا که آیولا را از وظایفش دور میکند. پس از آن زخمهای گرالت را تمیز کرد و دوباره بست، روند درمان گرالت به کندی پیش میرفت، ننکه در باغ به گرالت پیشنهاد خلسه داد تا آیولا بتواند از آیندهٔ ویچر چیزی بفهمد ولی گرالت آن را رد کرد.
پس از آن در ورودی به شوالیه آرتور تایلس و کنت فلاویک برخورد کردند که خواستار خروج گرالت از معبد بودند. ننکه با هردوی آن ها برای ماندن گرالت در معبد بحث کرد و پس از توهین به کشیش، گرالت مداخله کرد و ننکه قبل از اینکه دو مرد محل را ترک کنند تایلس را با سبوی جادو تهدید کرد.
مدتی بعد ننکه خبر رسیدن یسکیر به معبد را به گرالت داد و خیلی روشن نشان داد که از یسکیر خوشش نمیآید. در سرداب کنار معبد کشیش که مشغول چیدن گیاهان بود از گرالت خواست در معبد بماند و بعد از اینکه گرالت درخواستش را رد کرد اشاره به ینفر کرد و اینکه به تازگی از معبد بازدید کرده است. در حالی که گرالت در حال آماده شدن برای ترک معبد بود ننکه، از گرالت برای رسیدگی به آیولا که دچار صرع شده بود جدا شد.