بله، ما میخوایم حکومت کنیم. مشکلش چیه؟ همه میخوان حکومت کنن و من بهتر از هر کسی در این شهر میدونم چطوری این کارو انجام بدم.
فیلیپا ایلهارت، ویچر 2: قاتلین پادشاهان
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
نام مستعار | فیل فیلیپا الهارد پاپی جواهری در دادگاه ترتوگور جغد خانم جادوگر ترتوگور |
وضعیت | مُرده (توسط مردان ویلمر) |
رنگ مو | تیره |
رنگ چشم | مشکی (کتابها) زرد قهوهای، بعدها مخفی (بازیها) |
نژاد | انسان |
جنسیت | مونث |
ملیت | ردینیا |
مقام | بانوی مونتهکالوو شهید مقدس (پس از مرگ) |
حرفه | مشاور جادوگر |
وابسته به | پادشاه ویزیمیر دوم از ردینیا محفل جادوگران انجمن برادری جادوگران (سابق) |
تواناییها | جادو چند شکلی (جغد) |
معشوقه | سیگسموند دیکسترا (معشوقهٔ سابق) سینتیا (معشوقهٔ سابق) آرتور د ولیستر (معشوقهٔ سابق) |
زندگینامه
فیلیپا ایلهارت جادوگر و مشاور پادشاه ویزیمیر دوم بود. او حتی پس از مرگ شاه ویزیمیر که احتمالا خودش مسئول آن بود، در دربار ردینیا باقی ماند. فیلیپا یکی از معدود جادوگرانی بود که میتوانست تغییر شکل دهد و گفته میشود حدود 300 سال سن داشته است. او شورش ثاند را علیه انجمن برادری جادوگران رهبری کرد و قصد داشت خائنان مظنون را که با نیلفگارد متحد شده بودند، شناسایی کند. بعدها او به تاسیس محفل جادوگران کمک کرد، خودش هم رهبری آن را بر عهده گرفت. او یکی از قربانیان شکار جادوگران در دهه 1270 بود که توسط مردان کشیش ویلمر شکنجه و کُشته شدند. هرچند سالها پس از مرگ تبرئه و به عنوان فردی مقدس شناخته شد.
در طول اولین جنگ شمالی، فیلیپا به همراه دیگر اعضای انجمن برادری جادوگران به سادن جنوبی سفر کرد، آنها در آنجا و در کنار ارتشهای شمالی در نبرد تپه سادن، علیه ارتش نیلفگارد جنگیدند. فیلیپا به عنوان مشاور ویزیمیر دوم، روابط قویای با دیکسترا داشت و در زمان دیدار او با دندلاین در آکسنفورت که دربارهٔ مکان گرالت از ریویا بحث میکردند حضور داشت.
او به بهانه نگرانی برای امنیت سیری، دندلاین را تحت فشار قرار داد تا اطلاعاتی در مورد سیری پیدا کند، گرچه دیکسترا این کار او را حرکتی عجولانه میدانست. در همان شب، فیلیپا در ظاهر جغدی خود به دنبال دندلاین رفت و به خانهٔ ولفگنگ آمادئوس ریش بزی رسید، یکی از دوستان شاعر. و در آنجا گرالت، دندلاین و شانی را پیدا کرد. آنها در مورد موقعیت خطرناک گرالت در آکسنفورت بحث کردند و وقتی موضوع رینس مطرح شد، شانی گفت که او را سه روز قبل در مغازهٔ میرمن، تاجری محلی، ملاقات کرده بود. هر چهار نفر آنها به همان مغازه رفتند. ابتدا شانی در دروازه، مردی را اغوا کرد تا پل متحرک را رها کند و گرالت او را بیهوش کرد، سپس شانی و گرالت تلاش کردند تا از او اطلاعات بگیرند، اما فیلیپا که خسته شده بود به شکنجه با جادویی دردناک روی آورد که همین امر آنها را به محل طلسمی که میتوانست رینس را احضار کند، سوق داد.
سپیده دم، گرالت، رینس را پیدا کرد و چهار برادر میشله را در مبارزهای شکست داد. فیلیپا، توبلان میشله را دید که روی زمین افتاده بود. او با زمزمهٔ کلماتی آرامشبخش توانست به این نتیجه برسد که ویلگهفورتز برادران میشله را به رینس معرفی کرده و همین موضوع، وجود فساد در انجمن برادری را به او نشان داد. فیلیپا کار او را بیرحمانه تمام کرد و به دنبال گرالت و رینس که در حال مبارزه بودند رفت. هنگامی که گرالت میخواست ضربهٔ نهایی را به رینس وارد کند، فیلیپا ویچر را فلج کرد و به رینس اجازه داد تا از طریق یک پورتال فرار کند و سپس تا حدی دلیل این کار خود را برای گرالت توضیح داد.
کودتای ثاند
در آخرین شب ژوئن، فیلیپا ایلهارت به همراه دیکسترا برای شرکت در کنفرانس بزرگی به جزیره ثاند سفر کرد. آن شب در مهمانی آنها به طور خلاصه با ینفر و گرالت در مورد سابرینا گلویسیگ و اتحاد او با هنسلت صحبت کردند. کمی بعد فیلیپا دوباره گرالت را دید و با او در مورد سیاست صحبت کرد تا اینکه صحبتشان توسط کیرا متز قطع شد.
در ساعات اولیه صبح، فیلیپا تعدادی از حامیان شمالی را گرد هم آورد و شروع به دستگیری متحدان نیلفگارد کرد. پس از اینکه همهٔ آنها جمع شدند، دیکسترا و کیرا، گرالت را که با جادویی توسط تریس نابینا شده بود نزد فیلیپا آوردند، او بینایی گرالت را بازگرداند و لیستی از خائنان ردینیا را که در دفتر ویلگهفورتز پیدا شده بود به دیکسترا داد و پس از آن خائنان توسط رادکلیف به گارستنگ هدایت شدند تا محاکمه شوند. در داخل کاخ، بین تسایا د وریس و خائنان نیلفگاردی درگیری صورت گرفت. پس از اینکه فیلیپا موفق به فرار از درگیری شد، به شکل جغد در آمد و متوجه شد که سیری توسط آرتو ترانووا مورد حمله قرار گرفته است.
ظاهر و شخصیت فیلیپا
او اغلب از عطر دارچین و مشک استفاده میکرد و در مراسمهای رسمی لباسی میپوشید که با الماس و خز قاقم تهیه شده بود و همچنین همواره از رژ لب زرشکی رنگ استفاده می کرد.
3 دیدگاه
ahmadi
جالب بود
فقط یه سوال. دلیل فیلپا برای فراری دادن رجیس چی بود؟
ahmadi
رینس منظورم بود 🙂
Danial MKمدیر کل
در خلاصه گفته شده، نمیخواست گرالت بفهمه ارباب رینس کی هست.