پس از مدتها انتظار بالاخره فصل دوم سریال ویچر در اواخر سال گذشته توسط نتفلیکس در قالب هشت قسمت منتشر شد، قسمتهایی که در آنها شاهد بازگشت شخصیتهای آشنا، شخصیتهای جدید، هیولاها، دسیسههای سیاسی و نکات بسیار دیگری بودیم. در این مقاله تصمیم گرفتیم به بررسی یکی از مهمترین شخصیتها یا موجودات این فصل بپردازیم، مادر جاودان اسرار آمیز، ولث میر.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
ولث میر برای سریال خلق شده است
در سال 1999 آندژی ساپکوفسکی کتاب بانوی دریاچه، آخرین رمان مجموعهٔ ویچر را منتشر کرد، اما 14 سال بعد پیش درآمدی به نام فصل طوفانها نیز منتشر شد، کتابی که آندژی در آن به کاوش بیشتر موضوعاتی پرداخت که قبلا آنها را معرفی کرده بود؛ و بالاخره ماهیت اصلی یکی از مرموزترین موضوعات رمانها یعنی وایلد هانت را نیز مشخص کرد. با این حال، او هرگز به ولث میر که در زبان کهن با نام مادر جاودان نیز شناخته میشود اشارهای نکرد. این شخصیت و بسیاری از لحظات محوری فصل دوم توسط نویسندگان سریال ویچر خلق شدهاند، با هدف افزودن هیجان و هیولا به کتاب خون الفها.
لورن اشمیت هیسریک، شورانر سریال، پس از انتشار فصل دوم در مورد این موضوع گفت:
«اقتباس خون الفها برای من بسیار ترسناک بود، بسیار سختتر از فصل اول و قطعا بسیار سختتر از فصلهای بعدی، چون تمرکز این کتاب بر روی روابط شخصیتها و رشد اونهاست، لحظات اکشن زیادی وجود نداره و من فکر میکنم بینندههای ویچر انتظار دیدن هشت قسمت هیجانانگیز رو دارن. بنابراین ایدهٔ خلق کردن یک شخصیت شرور برای کل فصل شکل گرفت، متفاوت با هیولاهایی که گرالت در هر قسمت باهاشون مبارزه میکنه. سپس به این فکر کردیم که این شخصیت چطور میتونه به خط داستانی گرالت، سیری و ینفر ارتباط پیدا کنه، بدون اینکه اونها در کنار هم باشن. پس همونطور که میدونید و دیدید ولث میر کمکم به دنیای هر سه وارد میشه و اونها در قسمت آخر راهی به جز روبهرو شدن باهاش ندارن.»
به طور خلاصه، نویسندگان باید برای برآورده کردن انتظارات بینندگان و افزودن اکشن و تنش بیشتر به فصل دوم مقداری از خود خلاقیت نشان میدادند. ولث میر همچنین مانند پلی است که ینفر از طریق آن به گرالت و سیری ملحق میشود.
برای خلق ولث میر از بابا یاگا الگوبرداری شده است
بابا یاگا و واسیلیسای زیبا توسط ایوان بیلیبین، نقاش روس در سال 1899
ولث میر برای اولینبار اینگونه توصیف میشود که او درون کلبهای معلق در جنگل زندگی میکند که بر روی پاهایی مانند پای باسیلیسکها ایستاده است. اگر مقداری با اساطیر و افسانههای اسلاو آشنایی داشته باشید سریعا متوجه این ارجاع به بابا یاگا خواهید شد، موجودی فراطبیعی (یکی از سه خواهر با همین نام) که با ظاهر پیرزنی بد شکل ظاهر میشود و در کلبهای زندگی میکند که بر روی پاهای مرغیاش میایستد. این کلبه تنها یکی از شباهات بسیار ولث میر با بابا یاگا است. در افسانههای اسلاو اینگونه گفته شده که این موجود اسرار آمیز به همان اندازه که ممکن است به قهرمان داستان کمک کند، به همان اندازه نیز ممکن است سد راه او شود. اعمالی شیطانی مانند خوردن کودکان انجام میدهد، اما در برخی مواقع نیز به افراد و ارواح گمشده کمک میکند تا به سمت خواستهٔ قلبیشان بروند.
لورن اشمیت هیسریک در مورد این موضوع میگوید:
«برای خلق ولث میر از بابا یاگا الگوبرداری کردیم، دلیلش هم این بود که متوجه شدیم بابا یاگا، یا حداقل نسخهای از اون تقریبا در تمامی فرهنگها وجود داره. یکی از دلایلی که به خاطرش عاشق آندژی ساپکوفسکی هستیم اینه که اون داستانهای خودش رو خلق میکنه، اما برای خلق هیولاها از افسانه و فرهنگهای تمام دنیا کمک میگیره. ما هم وقتی میخوایم هیولاهای جدیدی خلق کنیم همیشه به این موضوع فکر میکنیم.»
اگر طرفدار بازیها باشید نیز متوجه شباهت ولث میر با گانتر اودیم خواهید شد، موجودی اهریمنی در دیالسی قلبهای سنگی بازی ویچر 3، شخصیتی که توسط سیدی پراجکت رد خلق شد و در ازای برآورده کردن خواستهٔ قلبی مردم صاحب روح آنها میشد. مادر جاودان همچنین شباهتهایی به کرونزها یا بانوهای جنگل دارد که در باتلاق کروکبک زندگی میکردند، زیرا سیدی پراجکت رد برای خلق آنها نیز از بابا یاگا الگوبرداری کرده است. با اینکه سریال در اکثر مواقع سعی دارد فاصلهٔ خود با بازیها را حفظ کند، ممکن است شباهت ولث میر با این شخصیتها نیز بر روی تصمیم افزودن او به فصل دوم تاثیرگذار بوده باشد.
سه چهرهٔ ولث میر
ما برای اولینبار ولث میر را در دومین قسمت فصل دوم میبینیم، در یکی از مکانهای باستانی الفها در کانتیننت. آمدن الفها به این مکان نیز اتفاقی نبوده است، در واقع آنها توسط رهبرشان، فرانچسکا فایندبر، که در رویاهایش زنی با ردای سفید را میبیند به آنجا هدایت شدهاند. در حالی که به گشتن این مکان میپردازند، پیشاهنگان آنها با گروهی از سربازان نیلفگارد به رهبری فرینجیلا ویگو برخورد میکنند، در حالی که ینفر از ونگربرگ نیز زندانی آنهاست. فرینجیلا و ینفر سپس توسط الفها دستگیر شده و نزد فرانچسکا آورده میشوند که قصد دارد آنها را اعدام کند. اما مانند فرانچسکا، فرینجیلا و ینفر نیز رویای زنی رداپوش را میبینند، رویاهایی که در نهایت جان آنها را نجات میدهد. فرینجیلا رویای مردی با ردای مشکی را میبیند، ینفر نیز زنی در ردای قرمز. اینها، به همراه زن ردا سفید در رویاهای فرانچسکا، سه چهرهٔ ولث میر هستند. چهرههایی که سه جادوگر را فریب و به تلهٔ او میاندازند و در نهایت نیز باعث آزادیاش میشوند.
فرانچسکا قبل از دیدار با ولث میر به فیلاوندرل و برادرش گِیج میگوید: «ردا سفید چهرهٔ خودش رو نشون نمیده، اما میدونم که اون ایثلینه، پیشگوی مقدس ما که به سمت بهشت امن هدایتمون میکنه.» فرانچسکا باور دارد موجودی که از طریق رویا با او ارتباط برقرار میکند خطرناک نیست، بلکه نیت خوبی دارد، نجات دادن الفها و شروع دورانی جدید برای آنها، دورانی که در آن الفها میتوانند دوباره زاد و ولد کنند. ولث میر زمانی با الفها ارتباط برقرار میکند که آنها محتاجتر از همیشه هستند و این نیز باعث میشود تا سریعا باور کنند او نجاتدهندهٔ آنهاست. اما همانطور که ینفر در این قسمت میگوید: «ایمان، درمان دم دستیِ روحهای ناگزیره.».
اما تنها فرانچسکا نیست که فریب ولث میر را میخورد. فرینجیلا که مردی با ردای مشکی را میدید نیز باور میکند که او رهبر و نجاتدهندهٔ اسرار آمیزشان، امیر، پادشاه نیلفگارد است. در ابتدای فصل دوم و پس از شکست در سادن، فرینجیلا کمکم دارد باور به خودش را از دست میدهد و در مورد اینکه همچنان توانایی خدمت کردن به رهبرش را دارد یا نه به شک افتاده است. اینجاست که ولث میر وارد میشود و به فرینجیلا راه بخشیده شدن توسط امیر را نشان میدهد.
در آخر نیز ینفر را داریم که دسترسیاش به آشوب را از دست داده، نیرویی که در یونیورس ویچر مانند سوختی برای جادوست. او نسخهی شرور خودش در بچگی را میبیند که میخواهد به او کمک کند، در دوران گوژپشتی که هیچ قدرتی نداشت، ینفر مرتبا توسط خانواده و مردم روستایش مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. این جادو بود که به او کمک کرد کنترل زندگیاش را به دست بگیرد و تبدیل به جادوگر قدرتمندی شود که امروزه میشناسیم. پس از استفاده از تمام آشوبش برای از بین بردن ارتش نیلفگارد در سادن، ینفر با ارزشترین چیز که او را تعریف میکند و به زندگیاش هدف میدهد را از دست داده است و این دقیقا همان چیزی است که ولث میر میگوید به او برمیگرداند، در صورتی که ینفر با خواستهاش موافقت کند.
فرانچسکا، فرینجیلا و ینفر در طول فصل دوم در مرکز دسیسههای ولث میر قرار دارند، هر سه توسط قولهای او گمراه میشوند و مسیر هر سه با یک تراژدی به پایان میرسد. کودک فرانچسکا توسط نیلفگارد به قتل میرسد، اما او باور دارد که جاسوسان ردینیا پشت این قتل بودهاند و برای انتقام، کودکان انسانها را در ردینیا میکُشد. فرینجیلا که باور داشت شکست سادن را جبران کرده کمکم کنترل را از دست میدهد، الفها زیر قول و قرارشان میزنند و ژنرالهای نیلفگارد قصد برکنار کردن او را دارند، در لحظهای که خشم کنترل را در دست میگیرد او ژنرالها را به قتل میرساند تا موقعیتش را حفظ کند، اما جاسوسان امیر مدتها او را زیر نظر داشتند، فرینجیلا سریعا از عرش به فرش میرسد و سرنوشتش نامشخص است. ینفر در تعقیب ناامیدانهٔ برگرداندن قدرتهایش خود را در موقعیتی میبیند که باید دختر و عزیزترین دارایی گرالت، سیری را فدا کند، اما خیانتش با شکست روبهرو شده و حتی یک قدم به برگرداندن قدرتهایش نزدیک نمیشود، همچنین تنها شانسش برای به دست آوردن خانوادهای واقعی را از دست میدهد. تمام این درد و ناامیدیها در نهایت باعث قدرت گرفتن ولث میر و آزادیاش از زندانی که ویچرها برایش ساخته بودند میشوند.
سیری و ویچرها در مرکز نقشههای ولث میر قرار دارند
نقشه و خواستههای اصلی ولث میر زمانی که او کنترل سیری را به دست میگیرد مشخص میشوند. او به دلیل زندانی شدنش از ویچرها کینهای قدیمی دارد و میخواهد قبل از ترک کردن کانتیننت و برگشتن به دنیای خودش از آنها انتقام بگیرد. نه تنها کلبهاش بلکه تمام کانتیننت برای ولث میر مانند زندانی بوده که راهی برای فرار کردن از آن نداشته است، تا اینکه در قسمت اول سریال ویچر فریاد سیری و سقوط مونولیث نزدیک سینترا باعث بیداری او میشوند. فرزند خون ارشد، فرزندی که میتواند کنترل فضا و زمان را در دست بگیرد و دروازهای به دنیای ولث میر باز کند.
وایلد هانت
پس از قرنها، ولث میر بالاخره موفق میشود تا به دنیای خود برگردد، بازگشتی که با سورپرایز بزرگی همراه است، آن هم اینکه ولث میر در واقع یکی از اعضای وایلد هانت بوده است.
لورن اشمیت هیسریک در مورد این موضوع میگوید:
«در پایان فصل دوم متوجه میشیم که ولث میر در واقع یک هیولا یا شیطان نیست، بلکه الف و یکی از اعضای وایلد هانت است که در تمام این فصل به دنبال برگشتن به خانهاش بوده. او الف جادوگری بوده که 1500 سال قبل، زمانی که پیوند کرهها اتفاق افتاد توسط ویچرها در کلبهاش زندانی شده است.»
میتوان گفت که وایلد هانت در فصل دوم سریال ویچر تنها معرفی شده است و آنها در آیندهٔ یونیورس ویچر نتفلیکس نقش پررنگی خواهند داشت، به طور مشخصتر ما قطعا پادشاه وایلد هانت، اردین، یا حداقل نسخهای جوانتر از او را در پیش درآمد ویچر: منشاء خون خواهیم دید، ولث میر نیز به احتمال بسیار زیاد در این پیش درآمد نقش خواهد داشت، سپس در فصل سوم به خط زمانی اصلی برمیگردیم و احتمالا متوجه خواهیم شد که چرا آنها به این شدت خواهان سیری هستند.
منشاء خون
در کتابها، الفها به دو دستهٔ کلی تقسیم میشوند: ان ال و ان سید؛ هر دو دسته نیز در دنیایی زندگی میکردند که در آستانهٔ نابودی بود، به همین دلیل از آن فرار کردند، اما هر کدام به مقصدهای متفاوتی رسیدند، ان سید به کانتیننت (الفهایی که تا به اینجا در سریال دیدیم نوادگان این دسته هستند) و ان الها به دنیایی رفتند که تکشاخها و انسانها در آن زندگی میکردند. همانطور که انسانها در کانتیننت الفها را تا مرز انقراض بردهاند، الفهای ان ال نیز این کار را در دنیایی که به آن رفتند کرده و تقریبا تمامی انسانهای آن را کُشتند. اما از تکشاخها به دلیل قدرتهای جادوییشان استفاده کردند، قدرتهایی که برای ساخت و توانمندسازی وایلد هانت نیز از آنها استفاده شده است. برای قرنها وایلد هانت به دنیاهای دیگر سفر میکردند تا انسانها را ربوده و به عنوان برده به دنیای خود بازگردانند. این داستان کلی الفها در کتابهاست، اما اگر داستان آنها در یونیورس ویچر نتفلیکس کاملا متفاوت باشد غافلگیر نمیشویم، حتی اگر نقششان مشابه همان چیزی باشد که در کتابهاست؛ برای مثال همین حالا نیز میدانیم ولث میر به عنوان شخصیتی جدید به این داستان اضافه شده و در آن تاثیر خواهد داشت.
ویچر: منشاء خون احتمالا ما را بیشتر با الفها، وایلد هانت و ولث میر آشنا خواهد کرد، زیرا داستان آن هزاران سال قبلتر از سریال ویچر جریان دارد و تمرکزش بر روی کانتیننت قبل از ورود انسانها و هیولاهاست. این پیش درآمد به سوالات زیادی پاسخ خواهد داد، از جمله اینکه چه اتفاقاتی منجر به پیوند کرهها شد، اولین ویچرها چگونه به وجود آمدند، وایلد هانت چگونه به وجود آمد و سیری چه اهمیتی برای آنها دارد؟ و… خوشبختانه برای تماشای این پیش درآمد نیز نباید مدت زیادی صبر کنیم، زیرا بهزودی و در همین سال 2022 توسط نتفلیکس در قالب 4 قسمت استریم خواهد شد.
11 دیدگاه
ali
عالی
Shahrzad
عالی بود. بیشتر مقاله بنویسید
P
سلام فصل ۳ کی میاد حدودا؟؟؟
Danial MKمدیر کل
اواسط تا اواخر سال ۲۰۲۳
sina
عجب مقاله خوبی بود ایول
دمتون گرم
یاسمین
جالب بود
Solmaz
خیلی خوب بود این مقاله تون
واقعا سایتتون حرف ندارههههه
علی
خیلی عالی بود
فقط یه سوال
اینطوری که من برداشت کردم اضافه کردن ولث میر خیلی هم فکر خوبی بود چون من بعد دیدن فصل ۲ کتاب سوم یعنی خون الفها رو خوندم و خدایی از حیث اکشن و مانستر کمبود داشت و اگه میخواستن همونو اقتباس کنن کسل کننده میشد و بیننده های عادی سریال که تعدادشون از کتابخونا بیشتره اعتراض میکردن و بدتر میشد
شما تو پست بررسی فصل دومم گفتین ک ایراد داستانی داشت فصل ۲ ولی این ایراد که محسوب نمیشه؟؟؟
بجز مرگ اسکل که اونم بیشتر گیمرا درک میکنن جریانشو وگرنه تو کتابا چندان هم شخصیت مهم و محوری ای نبود؟
نظر شما نویسنده های سایت چیه در این مورد؟؟؟
Danial MKمدیر کل
ولث میر یکی از تغییراتی هست که هنوز نمیدونیم خوب بوده یا نه و باید برای نتیجهگیری در مورد این موضوع پیش درآمد منشاء خون و فصل سوم رو هم ببینیم.
sa ap
سلام عالللی بود واقعا
فقط یه نکته
“” این موجود اسرار آمیز به همان اندازه که ممکن است به قهرمان داستان کمک کند، به همان اندازه نیز ممکن است صد راه او شود”
از نظر املایی “سد راه” درسته نه صد راه!!
مجددا تشکر بابت سایت فوق العادتون♡♡♡
Danial MKمدیر کل
بله، ویرایش شد.