به مناسبت 13 سالگی مجموعه بازیهای ویچر تصمیم گرفتیم که سری به هر یک از بازیهای این مجموعه بزنیم و بررسی کنیم که هر کدام با چه رویکردی ساخته شده و همچنین چهقدر به منبع اقتباس خود، یعنی؛ کتابهای ویچر وفادار بودهاند.
ویچر
سیدی پراجکت رد بسیار محتاطانه به سراغ بازی اول رفت، آنها میخواستند تا جایی که امکان دارد بازیای که میسازند به کتابهای ویچر نزدیک باشد، هر چه نباشد خودشان جز بزرگترین طرفداران آثار ساپکوفسکی بودند و بارها این موضوع را در مصاحبههای مختلف بیان کردند.
همچنین سازندگان بازی در آن زمان میدانستند که ویچر برند بسیار قویای در لهستان، اروپای مرکزی و اروپای شرقی است، با این حال که آنها از ابتدا به دنبال موفقیت و محبوبیت جهانی بودند اما میدانستند که موفقیت جهانی بدون موفقیت در خانهٔ خود، لهستان، و کشورهای اطراف اتفاق نمیافتد پس به این نتیجه رسیدند که باید هر چه بیشتر به کتابهای ویچر وفادار باشند تا بتوانند از حداکثر پتانسیلش استفاده کنند و مخاطبان بیشتری را جذب کنند. بنابراین سازندگان تصمیم گرفتند که گرالت را برگردانند و ایدهٔ ساخت شخصیت اصلی توسط بازیکن را کنار بگذارند.
با اینکه گرالت در بازی ویچر برمیگردد اما چگونگی بازگشت او و همچنین گذشتهاش در هالهای از ابهام باقی میماند. گرگ سفید با یاران و دوستان قدیمیاش ملاقات میکند اما هیچکدام از آنها صحبتی از سیری، ینفر و اتفاقی که برای گرالت در پایان کتاب بانوی دریاچه میافتد نمیکنند، یا گاهی اگر یکی از آنها شروع به صحبت کند، سخنش به دلایل عجیبی نیمهکاره میماند. به نظر میرسد که حتی سازندگان در آن زمان اطمینان نداشتند که باید در قبال مخاطبان جدید چه کاری انجام دهند و چگونه داستان کتابها را به آنها منتقل کنند.
به همان دلیلی که بالا گفته شد، سازندگان در ویچر تا جایی که میتوانستند سعی کردند سراغ شخصیتهایی از کتابها بروند که کمترین حضور را در آنها داشتند تا بتوانند با دست بسیار بازتری داستانشان را تعریف کنند، به طور مثال یکی از شخصیتهایی که در ویچر حضور نسبتا زیادی دارد الفی به نام چیرادن است که در کتابها حضورش بسیار کوتاه است.
یکی از کارهایی که سیدی پراجکت رد در راستای همین موضوع انجام داد این بود که تصمیم گرفت بعضی اتفاقات کتابها را با شخصیتها و ظاهر جدید بازسازی کند. حمله به کر مورهن، قاتلی به اسم پروفسور، آلوینی که قصد دزدیدن هویت سیری را دارد، داستان استریگا و موارد بسیار دیگر از جمله اتفاقاتی هستند که در واقع هر کدامشان بازسازیای از اتفاقات مختلف در کتابها است.
تریس مریگولد دقیقا به دلیلی که در پاراگراف بالا گفته شد در ویچر نسبت به کتابها تغییر میکند. تریس شخصیتی بود که در کتابها اهمیت چندانی نداشت، پس فرصت خوبی برای سازندگان پیش آمده بود تا بتوانند با کمی تغییرات در شخصیتش او را جایگزین ینفر کنند، حتی اگر دقت کنید متوجه میشوید که تریس در بازی اول چقدر شخصیتی مشابه با ینفر دارد تا تریسی که در کتابها یا حتی ویچر 2 و 3 میبینیم.
سازندگان در هدفی که داشتند بسیار موفق بودند، روح کتابهای ویچر کاملا در بازی ویچر دمیده شده به طوری که اگر کسی از قبل کتابها را خوانده باشد کاملا آن را درک میکند و همچنین کسی که بعد ویچر به سراغ کتابها میرود کاملا متوجه این روح مشترک میشود.
یکی از نقاط مثبت دیگر عنوان ویچر سیستم کیمیاگری فوقالعادهٔ این بازی است به طوری که حتی میتوان گفت دو بازی بعدی نتوانستند سیستمی بهتر از آن معرفی کنند. سیستم کیمیاگری این عنوان نزدیکترین چیز به تصور شما در هنگام خواندن کتابها است.
ویچر 2: قاتلین پادشاهان
موفقیت بازی اول، سیدی پراجکت رد را در جایگاه ویژهای قرار داد، حالا آنها نعمتی به اسم اعتماد مخاطبان را داشتند و به همین علت دستشان برای بازی دوم بسیار بازتر شده بود و میتوانستند بیشتر و عمیقتر به راه خودشان بپردازند تا اینکه وفاداری به کتابها مانعی برایشان باشد. در نتیجه در بازی دوم تاریخ و جهان ویچر را آنگونه که میخواستند رقم زدند.
در همان ابتدای بازی یکی از مهمترین و محبوبترین پادشاهان شمال، فولتست، کُشته میشود. او اولین پادشاهی نیست که به قتل میرسد چون در همان مقدمهٔ بازی پادشاه ادیرن، دماوند، نیز به دست قاتل مرموزی ترور میشود. این دو اتفاق صرفا برای ایجاد شوک در بازیکن نشان داده نمیشوند بلکه شما را برای داستان و اتفاقاتی که قرار است در این عنوان رخ دهند آماده میکنند.
سازندگان ویچر 2 در مصاحبههای خود گفته بودند که برای خلق داستان ویچر 2 آنها کاری به دنیا و شخصیتهای ویچر نداشتند، در واقع داستان را به صورت مستقل خلق کردند و سپس آن را بسیار هنرمندانه در دنیای ویچر جای دادند. اتفاقات ویچر 2 در مقیاس بسیار بزرگتری نسبت به کتابها و بازی اول هستند، اینبار گرالت وارد بازیای سیاسی شده و قدرتمندترین شخصیتهای دنیای ویچر در داستان او نقش دارند، از امپراتور نیلفگارد گرفته تا برترین جادوگران که محفل خود را در معرض خطر میبینند. سازندگان از این تغییرات مطلع بودند و حتی انتظار داشتند با توجه به مسیر جدید داستان ویچر 2 و تفاوتش با تجربههای قبلی، عدهای از داستان آن خوششان نیاید، البته که در نهایت داستان ویچر 2 بسیار مورد تمجید قرار گرفت و توانست مخاطبین بیشتری را جذب مجموعهٔ ویچر کند.
البته که در کنار بازی سیاسیای که گرالت درگیر آن بود، داستان شخصی او نیز به خوبی در بازی روایت میشود، موردی که در بازی اول بسیاری را سردرگم کرده بود و حتی شاید خود سازندگان هم تا آن زمان جوابی برایش نداشتند بالاخره در بازی دوم به بهترین شکل پاسخ داده میشود، اتفاقات نهایی کتابها، ینفر، تعقیب و گریز وایلد هانت و… در قالب دیالوگها و فلشبکهایی توضیح داده میشوند و در وصل کردن بازیها به کتابها کاملا سربلند بیرون میآیند.
داستان ویچر 2 از لحاظی مهمترین داستان را بین 3 بازی دارد، زیرا بالاخره توانست با رشتهای بسیار محکم و منطقی اتفاقات بازی اول را به کتابها وصل کند به طوری که خیلیها بیان میکنند اگر قرار بود داستان کتابهای ویچر ادامه داشته باشد، نمیتوانند داستانی به غیر از داستانی که در این 3 بازی روایت شدند را برایش تصور کنند.
ویچر 3: وایلد هانت
بالاخره به ویچر 3 رسیدیم که بدون شک بهترین بازی بین سهگانه و حتی شاید مهمترین محصول در جهانی کردن ویچر است. ویچر 3 پایانی بر داستان گرگ سفید محبوبمان، گرالت، است که همین موضوع اهمیت این بازی را دو چندان میکند. این بازی شبیهترین تم داستانی را به کتابهای ویچر دارد، برای اولینبار سیری و ینفر وارد سری شدند که همین گویای آن است چقدر داستان ویچر 3 تحت تاثیر کتابهاست. سیدی پراجکت رد با داستان ویچر 3 باید کاری را میکرد که قبلا توسط ساپکوفسکی انجام شده بود، همین موضوع عدهای از طرفداران را قبل از تجربهٔ بازی نگران کرده بود که آیا سیدی پراجکت رد میتواند داستانی را خلق کند که در کنار کتابها حرفی برای گفتن داشته باشد؟ البته از طرفی موفقیت داستان دو بازی قبلی نگرانیها را برطرف میکرد.
داستان و پایان ویچر 3 توانست قریب به اتفاق طرفداران ویچر را راضی کند و نویسندگان سیدی پراجکت رد نشان دادند که حقیقتا استادان داستانگوییاند. آنها توانستند چیزی را که از ساپکوفسکی تحویل گرفته بودند، به بهترین شکل ممکن به پایان برسانند. تنها کافیست سیری و ینفر را در نظر بگیرید، شخصیتپردازی و رابطهٔ آنها با گرالت کاملا مشابه با مجموعه کتابها است. اگر پس از تجربهٔ ویچر 3 به سراغ کتابها بروید در تمام مدت خواندن آنها میتوانید سیری و ینفر ویچر 3 را تصور کنید که شخصیتپردازی دقیق آنها توسط نویسندگان بازی را نشان میدهد. البته به بعضی شخصیتها و انتقال آنها از کتاب به بازی ایرادات کوچکی وارد است، شخصیتهایی مثل امیر وار امریس، اولاخ و اردین که شخصیت ضعیفتری از آنچه انتظار میرفت و در کتابها دیده بودیم، داشتند.
ویچر 3 شامل اشارات مستقیم و غیر مستقیم بسیاری به کتابهای ویچر است که تجربهٔ شیرینی را برای کسانی که کتابها را خواندهاند رقم میزند، مانند کوئست آخرین آرزو، تتوی گل رز سیری، اشاره به نیولن، اشاره به اسکیتسواریِ سیری و یلمار و… که همین توجه به جزئیات بسیار ارزشمند است.
سه نویسندهٔ ویچر 3 سعی کردند یکی از مهمترین اتفاقات دنیای ویچر را به نتیجه برسانند، جنگهای بین پادشاهیهای شمال و امپراتوری نیلفگارد همواره در مجموعهٔ ویچر مطرح بوده و بالاخره در این عنوان با توجه به انتخاب بازیکنان به نتایج قابل قبولی میرسد. در نشان دادن این جنگها سعی کردند که بسیار شبیه به کتابها عمل کنند، در واقع در ویچر 3 شما نبرد بین سربازان و جنگهای بزرگ را نمیبینید بلکه چیزی که همواره جلوی چشم شماست تاثیر جنگ بر روی مردم عادی مناطق مختلف است، چیزی که دقیقا در کتابها نیز اتفاق میافتد.
در ویچر 3 چون تمرکز روی گرالت و سیری است ما نبرد برنا را نمیبینیم، از طرفی خیانتها و مشکلاتی که انجمن برادری جادوگران برای شمال به وجود آوردند نیز کاملا نادیده گرفته میشود، اما موضوعی که از بقیه کاستیها ناامیدکنندهتر است، تحریف و کمعمق کردن دو موضوع وایلد هانت و سرمای سفید در بازی نسبت به کتابها است.
در کل ویچر 3 با وجود برخی از مشکلات داستانی بسیار کوچک توانست به بهترین شکل ممکن داستان گرالت را به پایان برساند و دو دیالسی این بازی نیز هر کدام با داستانهای مستقل خود به ما یادآوری میکنند که تمام شدن داستان گرالت چقدر میتواند برای طرفداران در عین شیرین بودن، تلخ باشد.
کلام آخر
با بررسی هر سه بازی میتوان به این نتیجه رسید که هر کدامشان راه متفاوتی را در پیش گرفتند، در حالی که بازی اول سعی داشت بازسازیای از حوادث کتابها باشد، بازی دوم راه کاملا مستقلی را در پیش گرفت و البته توانست به خوبی بازیها را به کتابها وصل کند، از آن طرف بازی سوم براساس روابط بین سه شخصیت اصلی کتابها شکل گرفت و داستان گرالت را به اتمام رساند، همچنین شامل اشارات کوچک و بزرگ بسیاری به کتابها بود.
1 دیدگاه
S.Rمشارکتکننده
خسته نباشید، عالی بود