ترس یه بیماریه. اگه دچارش بشی و درمانش نکنی، تو رو از پا در میاره.
گرالت، ذرهای حقیقت
گرالت اهل ریویا یا گرالت ریویایی نام یک ویچر و شخصیت اصلی مجموعه کتابهای ویچر توسط آندژی ساپکوفسکی است؛ او همچنین شخصیت اصلی بازیهای ویچر، ویچر 2: قاتلین پادشاهان، ویچر 3: وایلد هانت و سریال ویچر است.
اطلاعات این صفحه هنوز کامل نشدهاند و نیاز به ویرایش و بهروزرسانی دارد.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
نام مستعار | گرگِ سفید سفید سلاخ بلاویکن راویکس از فورهورن گرالت راجر اریک دو اوت بلگارد (اولین نامی که برای خودش انتخاب کرد) |
رنگ مو | سفیدِ شیری |
رنگ چشم | تیره، رنگ نامشخص (کتابها) سبز (کمیکها و هکسر) طلایی (بازیها و سریال ویچر) |
پوست | رنگ پریده |
نژاد | انسان (ویچر) |
جنسیت | مذکر |
ملیت | کادون (؟) |
مقام | شوالیه (توسط ملکه میو) |
حرفه | ویچر |
وابسته به | مکتب گرگ |
تواناییها | تواناییهای فرا انسانی ماهر در مبارزه با شمشیر کیمیاگری نشانها |
والدین | ویسنا (مادر) کورین (پدر احتمالی) |
معشوقه | ینفر (عشق او در زندگی، کتابها) تریس مریگولد (در سری بازیها گرالت میتواند عاشق او شود) |
فرزند | سیری (دخترخوانده) |
زندگینامه
گرالت فرزند جادوگری با نام ویسنا و سربازی با نام کورین بود، او زمانی که سن کمی داشت توسط مادرش به صورت داوطلبانه به کر مورهن برده و به ویچرها سپرده شد! او جزو گروهی بود که آزمایشهای اضافی و سختی رویشان انجام شد، گرالت تنها کسی بود که از آن گروه زنده بیرون آمد. گرالت همانطور که تواناییهای متفاوتی نسبت به دیگر ویچرها داشت، دچار تغییرات ظاهری نیز شد و به واسطه از دست دادن رنگدانههای بدنش، پوست و موی سفید رنگ دارد و به همین دلیل به او لقب گرگ سفید را دادهاند. گرالت پس از با موفقیت پشت سر گذاشتن آموزشها، مدالیون گرگ را به مانند دیگر ویچرها دریافت کرد. مدالیونی که به او در شناسایی جادو و هیولاها کمک میکند و گرالت همیشه آن را به گردن دارد. او فنون رزمی و آموزشهای مربوط به میدان مبارزه را در سرزمین روچ فرا گرفته و شکار هیولاها را از همانجا آغاز کرده است. به همین دلیل اسم روچ را برای اسبهای خود انتخاب میکند. گرالت بسیار دلیر، درونگرا و باهوش است. گرالت را با نام «گوئنبلید» میشناسند که به معنی گرگ سفید است و توسط درایادها (حوریهای جنگل) به او داده شد، او همچنین با نام سلاخ بلایکن نیز شناخته میشود، پس از حادثه تاسفآوری که در این شهر اتفاق افتاد.
برخلاف نامش گرالت اهل ریویا نیست، پس از اینکه توسط مادرش ویسنا به ویچرها سپرده شد او در کر مورهن و قلمرو کادون بزرگ شد، زمانی که ویچرهای جوان توسط وزمیر تشویق شدند تا برای خود نامهایی انتخاب کنند که بتوانند به خوبی شناخته شوند و اعتماد مشتریان احتمالی را جذب کنند، گرالت نام «گرالت راجر اریک دو اوت بلگارد» را برای خودش انتخاب کرد که این نام توسط وزمیر به دلیل احمقانه و متکبرانه بودن رد شد، به همین دلیل گرالت نام «گرالت از ریویا» را انتخاب کرد. ریویا یکی از شهرهای شناخته شده و مهم بود، گرالت حتی فراتر از این رفت و لهجهی ریویایی را نیز یاد گرفت و از او استفاده کرد تا خود را قابل اعتماد کند. بعدها، میو، ملکهٔ لیریا و ریویا به او مقام شوالیه داد، به دلیل شجاعتش در نبرد پل یاروگا که در آن گرالت با حدود 200 نیرو جلوی ارتش 2000 نفری نیلفگارد را گرفت، گرالت مقامش را خیلی زود و پس از خروجش از لیریا و ریویا از دست داد.
آشنایی با دونی
گرالت توانسته بود شکارهای موفقی انجام دهد و کمکم اسم و رسمی برای خود دستوپا کند، در آن زمان بود که گرالت ماموریتی را قبول میکند که برای همیشه مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. پس از شورشی در نیلفگارد، فرگوس وار امریس به قتل میرسد، پسر و وارثش امیر وار امریس نیز نفرین میشود، امیر برای حفظ جانش نام خود را به دونی تغییر داده و فرار میکند، بعدها او با گرالت آشنا میشود. گرالت موفق میشود نفرین را از روی او بردارد و در برابرش از دونی درخواست حق غافلگیری میکند، دونی که در آن زمان نمیدانست همسرش باردار است با درخواست گرالت موافقت میکند و به این ترتیب سرنوشت فرزند به دنیا نیامدهاش را به گرالت گره میزند.
زمانی که گرالت متوجه میشود فرزند دونی دختر است و نمیتواند آزمون علفها و تبدیل شدن به یک ویچر را پشت سر بگذارد، علاقهاش نسبت به او کم میشود و تصمیم میگیرد او را به کر مورهن نبرد. اما دیگر دیر شده بود و سرنوشت گرالت و سیری به یکدیگر گره خورده بود. در نهایت سیری به کر مورهن میرود و زیر نظر بهترین ویچرها و جادوگران آموزش میبیند. در این حین او رابطهٔ بسیار خوبی نیز با گرالت برقرار میکند و گرالت او را به عنوان دخترش میپذیرد. با اینکه سیری هیچوقت آزمون علفها را پشت سر نگذاشت، اما توانست در مبارزه و شکار بسیار ماهر شود. بعدها مشخص شد که سیری دارای خون ارشد است و قدرتهای جادویی دارد که با آنها میتواند کنترل فضا و زمان را به دست بگیرد و در بین آنها سفر کند.
شخصیت
در اکثر مواقع گرالت بیتفاوت، بدبین، تهدیدکننده و دارای اخلاق سردی است. اما او همچنین به دوستان و نزدیکان خود بسیار وفادار و در کنار کسانی که به آنها علاقه دارد مانند سیری و ینفر شوخ و صمیمی است، که این کار برای ویچرها دشوار است، زیرا آنها آموزش دیدهاند تا احساساتی نباشند. گرالت حین ماجراجوییهای زیادش توانسته دوستان زیادی مانند دندلاین، زولتان چیوی و… پیدا کند و حاضر است برای محافظت از آنها و دیگر کسانی که دوستشان دارد دست به هر کاری بزند، که این موضوع را نیز با نجات تریس مریگولد و به خطر انداختن آیندهٔ تمریا به خوبی ثابت کرد! گرالت فردی سرسخت است و به خوبی قدرت کنترل خودش را دارد، اما او نیز برخی مواقع به دلیل تصمیماتی که گرفته و کارهایش احساس پشیمانی و تاسف میکند. زمانی او که به شدت از نظر روحی و عاطفی آسیب دیده بود تصمیم گرفت که ویچر بودن را کنار بگذارد! اما به صورت کلی گرالت برخلاف اکثر ویچرها، ویچر بودن را دوست دارد و در مورد آن میگوید که نمیتواند خودش را مشغول کار دیگری تصور کند و از اینکه همراه با اسبش روچ همیشه در مسیر باشند و به ماجراجویی بپردازند خوشش میآید.
بازیها
وایلد هانت که گروهی از الفهای بسیار قدرتمند بودند متوجه حضور و قدرت سیری میشوند و تمام تلاش خود را میکنند تا او را به دست آورند، از آنجایی که گیر انداختن سیری با توجه به قدرتش اصلا کار سادهای نیست وایلد هانت به دنبال ینفر و گرالت میرود و از آنها به عنوان طعمه برای رسیدن به سیری استفاده میکنند. گرالت موفق میشود از دست وایلد هانت فرار کند، اما بر اثر شکنجههایی که شد حافظهاش را کاملا از دست داد و ویچرها بدن نیمهجانش را در نزدیکی کر مورهن پیدا کردند. سهگانه بازیهای ویچر از اینجا آغاز میشوند.
10 دیدگاه
جواد رضایی
من با ویچر از طریق سریال آشنا شدم نه کتابها و بازیها
اما باید بگم کارگردان و مسئول انتخاب بازیگر برای انتخاب بازیگر نقش گرالت واقعا بهترین تصمیم رو گرفتن
من گرالت رو با هیچ بازیگری بجز هنری کویل نمیتونم تصور کنم
فیزیک بدن . چهره. صدا. حتی زبان بدن که توی نقش سوپرمن هم همین زبان بدن رو داشت
واقعا عالیه
فقط نمیدونم چرا اکثر سریال ها و فیلم های موفق فقط با بازیگرای انگلیسی درست میشه
گیم آف ترونس ارباب حلقه ها الآنم ویچر
رضا ادب
سلام و خسته نباشید به سایت خوب ویکی ویچر.
آقا من یه چیزی ذهنمو درگیر کرده و برام عین یه راز مونده.تویه کتاب ها دقیق من نفهمیدم رنگ چشمایه گرالت چه رنگیه! تو ترجمه انگلیسی کتاب نوشته dark خب یعنی چشمایه تیره ولی تو ترجمه لهساتی این کلمه معنای زیادی داره(ciemny:که میشه قهوه_تیره_ترسناک_عمیق و مشکی) خب الان بنظر شما رنگ چشم گرالت چه رنگیه؟ تویه بازی ها خب زرد مایل به نارنجیه ولی تو کتاب فقط کوئن و یه ویچر دیگه که به گربه معروف بود(اسمشو دقیق یادم نیست)چشم های زرد مایل به سبز داشتن و رنگ چشم گرالت هیچوقت دقیق گفته نشد(حداقل تو ترجمه انگلیسیش)🤦🏻♂️
Danial MKمدیر کل
در کتابها به رنگ چشمهای گرالت اشاره نشده و همونطور که گفتید فقط گفته شده تیرهان، اما در اقتباسها این رنگ تغییر کرده و باعث شده الان این باور وجود داشته باشه که رنگ چشم تمام ویچرها طلایی رنگ هست.
رضا ادب
ممنون از پاسخ خوبتون♥️ولی من به این باورم که اصله کار ترجمه لهستانیه و اون کلمه dark هم چندین معنی داشته که احتمالش هست به معنیه چشمان عمیق یا ترسناک بوده باشه واسه همین cdpr خودش رنگ چشم گرالت رو کهربایی ساخته و چرا دروغ بگیم خیلیم خفن و جهش یافته ای طوره😁
سیاوش
سلام
تصویر گرالت توی این صفحه(تصویر اصلی ابتدای همین صفحه) رو میشه بگید مال کدوم ثانیه قسمت هشتمه؟ ممنون
Danial MKمدیر کل
تصاویر از سریال گرفته نشده؛ اینا تصاویر رسمی سریال هستن که توسط نتفلیکس منتشر شدن و میتونید از اینجا ببینیدشون.
mr
سلاممم
نجات تریس توسط گرالت مربوط به کدوم کتابه؟ ممنون میشم بگید 🙂
Danial MKمدیر کل
فکر میکنم مربوط به بازی ویچر 2 باشه این بخش نه کتابها.
ns ap
چه ناز شدن تصاویر صفحات شخصیت ها:))
ساییتون محشره. خسته نباشید
white 1مشارکتکننده
awwli ♥