در کنار تیزر تریلر، تیزر ینفر، تاریخ انتشار فصل دوم و… که در ویچرکان منتشر شدند، نباید از انتشار نام قسمتها و لوگوی مخصوص هر کدام که توسط میهو نیویارا، هنرمند لهستانی طراحی شدهاند غافل شد. در ادامه آنچه از نام قسمتها و لوگوها قابل برداشت است در کنار اسم نویسنده و کارگردان هر قسمت آمده است.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
قسمت 1: ذرهای حقیقت
- نویسنده: دکلن د برا
- کارگردان: استفن سورجیک
اگر کتاب آخرین آرزو را خوانده باشید میدانید که ذرهای حقیقت نام یکی از داستانهای کوتاه این کتاب است. به این داستان کوتاه در فصل اول سریال پرداخته نشد و حالا در فصل دوم با اضافه شدن یک شخصیت جدید (سیری) به آن شاهد اقتباسش خواهیم بود. آندژی ساپکوفسکی برای نوشتن ذرهای حقیقت از داستان دیو و دلبر الهام گرفته. در این داستان کوتاه، گرالت یک بروکسا که هیولایی از خانوادهٔ خونآشامهاست را در عمارت نیولن (کریستوفر هیویو) شکار میکند.
لوگوی این قسمت جانوری بالدار با چنگال را نشان میدهد که نمایانگر ورینا (اگنس بورن) است، بروکسایی که نقش مهمی در این داستان کوتاه دارد.
قسمت 2: کر مورهن
- نویسنده: بو دِمایو
- کارگردان: استفن سورجیک
تمامی طرفداران ویچر به خوبی با کر مورهن آشنا هستند، قلعهای باستانی که خانهٔ گرالت و دیگر ویچرهای مکتب گرگ است. اینجاست که ما با ویچرهای دیگری مانند وزمیر (کیم بادنیا)، اسکل (بزیل آیدنبنز)، لمبرت (پال بیلیان) و کوئن (یاسن آتور) آشنا خواهیم شد. انتظار میرود ما نیز با سیری همراه شویم و به کشف و ماجراجویی در این قلعهٔ سحرآمیز بپردازیم و از رمز و رازهای زندگی شکارچیان هیولا سر در بیاوریم.
لوگوی قسمت دوم، مدالیون ویچری است که نقش جمجمهٔ گرگ روی آن حک شده. آنچه از جمجمه جوانه زده چیزی شبیه رگ یا ریشه است. میدانیم که در فصل دوم نبرد بزرگی میان ویچرها و یک هیولای جنگلی با نام لشی (یا در بازیها لشن) رخ میدهد و رگ یا ریشهای که از جمجمه بیرون زده اشارهای به همین هیولاست.
قسمت 3: آنچه از دست رفته
- نویسنده: کلیر هیگینز و لورن اشمیت هیسریک
- کارگردان: سارا اگورمن
این عنوان کمی مبهم به نظر میرسد و میتواند به چیزهای مختلفی اشاره کند. اول از همه آنچه به ذهن میرسد ویچرها هستند که توانایی و دانش انجام آزمون علفها را برای پرورش ویچرهای جدید از دست دادهاند. ینفر هم سهم خود را در از دست دادن خیلی چیزها دارد: خانوادهاش (اگر بشود اسمشان را این گذاشت)، هدف (گرچه به نظر میرسد دوباره آن را به دست آورده باشد) و معشوقه (یا معشوقهها؟) و البته که سیری هم از این دست اتفاقات ناخوشایند بینصیب نیست و حالا دور از خانه و بدون خانواده باید با شرایط جدیدش کنار بیاید.
لوگوی این قسمت پرستویی با بالهای شکسته است که میتواند گویای این باشد تمرکز این قسمت بر روی سیری خواهد بود، زیرا پرستو نماد اوست.
قسمت 4: سازمان اطلاعات ردینیا
- نویسنده: اسنِها کورس
- کارگردان: سارا اگورمن
سازمان اطلاعات ردینیا بهترین سازمان جاسوسی کانتیننت است (حتی بهتر از نیلفگارد) و رئیس آن سیگسموند دیکسترا (گراهام مکتاویش) در پشت پردهی سلطنت ردینیا که پادشاهش ویزیمیر است، تصمیمات نهایی را میگیرد. به نظر میرسد تمرکز در این قسمت بر روی ساز و کارهای سیاسی کانتیننت باشد و حضور فیلیپا ایلهارت (کسی کلیر) نیز در آن دور از انتظار نیست.
لوگوی قسمت یک شنل و خنجر است که یادآور جاسوسهای مخفی، توطئه و داستان قدیمی اما همچنان جذابِ از پشت خنجر زدن است.
قسمت 5: رویت را برگردان
- نویسنده: هیلی هال
- کارگردان: ادوارد بازلجت
عنوان این قسمت نیز مانند قسمت «آنچه از دست رفته» میتواند به خیلی چیزها اشاره کند و همچنان ما را به منظور اصلی نرساند. اینکه اصلا منظور از عبارت رویت را برگردان چیست خودش یک معماست. منظور خیانت است یا اینکه چیزی را پشت سرت رها کن؟ اگر منظور خیانت باشد چند مورد خیانت به ذهن ما میرسد، مانند خیانت تریس به دوستش ینفر (خوابیدنش با گرالت) و اگر منظور پشت سر گذاشتن چیزی است میتواند گویای این باشد که سیری بالاخره با شرایط جدیدش سازگار شده و دیگر در بند گذشته نیست.
لوگوی قسمت یک ترازو است که شیء تیزی به آن متصل شده. ترازو در استعاره نماد عدالت و یا سبک سنگین کردن یک انتخاب است، اما در ویچر نماد چیز مشخصی نیست (یا خواهد شد؟).
قسمت 6: دوست عزیز
- نویسنده: متیو دی آمبروزیو
- کارگردان: لوئیز هوپر
دوست عزیز اشارهای به نامهٔ معروفی است که گرالت پس از سالها جدایی از ینفر برای او مینویسد و این نامه را به صورت ناشیانه با عنوان «دوست عزیز» شروع میکند. البته که ینفر نیز با لحن سرزنشگر و کنایهآمیز خود به خوبی پاسخ او را میدهد.
لوگوی این قسمت ترکیبی از آتش و دست است. پیش از این هم در فصل اول و نبرد سادن استفادهٔ ینفر از آتش را دیدهایم و در فصل جدید فرصت (یا فرصتهایی؟) خواهیم داشت تا دوباره جادوی او را از نزدیک مشاهده کنیم.
قسمت 7: ولث میر
- نویسنده: مایک استروسکی
- کارگردان: لوئیز هوپر
ولث میر که بازیگر کهنهکار، انیا مارسون، ایفاگر نقش اوست مرموزترین شخصیت این فصل است. او اینگونه توصیف شده است: «زنی بسیار پیر با موهایی سفید. شیطانی که در سرزمینها پرسه میزند و از عمیقترین و تاریکترین خواستههای مردم تغذیه میکند.» سپس مشخص شد ولث میر در زبان کهن به معنی «مادر جاودانه» است و در خط داستانی سیری حضور خواهد داشت. اینکه این نقش چه گذشتهای دارد، انگیزه و اهدافش چیست و چه اهمیتی در داستان دارد هنوز مشخص نیست.
لوگوی این قسمت، جمجمهٔ یک انسان، نماد ولث میر است؟ احتمالا، گرچه شاید او را در پوست و گوشت زنی پیر با موهای سفید نیز ببینیم. در هر صورت اینکه یک قسمت به نام این شخصیت است قطعا ما را برای دانستن نقش او کنجکاوتر میکند.
قسمت 8: فوق محرمانه (نامشخص)
- نویسنده: لورن اشمیت هیسریک
- کارگردان: ادوارد بازلجت
برای آخرین قسمت فصل دوم عنوان یا لوگویی منتشر نشده (جز همان عبارت فوق محرمانه) ولی احتمالا مانند آخرین قسمت فصل اول، لورن اشمیت هیسریک خودش آن را نوشته و کارگردان این قسمت نیز ادوارد بازلجت است. بسیار سخت است تا موضوع این قسمت را حدس زد، هر چه باشد لورن در مورد فصل دوم گفته:
شخصیتها، داستانها و البته هیولاهای جدید زیادی برای کشف شدن وجود دارند در حالی که ما به اکتشاف در خون الفها و فراتر از آن میپردازیم.