فرزند خون ارشد، فرزند خشم. موعد تحقیر نزدیکه. دنیا در میان یخها میمیره و با خورشیدی جدید دوباره متولد میشه. تولدی دوباره با خون ارشد، از آن دانهای که کاشته شده بود. دانهای که جوانه نخواهد زد، ولی شعلهور خواهد شد.
لارا دورن، رویت را برگردان
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | مُرده |
رنگ مو | بلوند روشن |
رنگ چشم | سبز |
نژاد | الف (ان ال) |
جنسیت | مونث |
مقام | ان سایِوهِرن |
حرفه | جادوگر |
والدین | اوبرون میورستاخ (پدر) سیادل (مادر) |
معشوقه | کرگنان از لاد |
فرزند | ریانن (دختر) |
نسبت فامیلی | آماوت (نوه پسر) آدلا (نوه دختر) فیونا (نوه دختر) سیری (آخرین نواده) |
زندگینامه
لارا دورن اپ سیادل، دختر سیادل و اوبرون میورستاخ بود. الفی جادوگر که پس از پیوند کرهها عاشق کرگنان از لاد شد، انسان و جادوگری توانا. رابطهای که برای نژاد هر دوی آنها بسیار بحثبرانگیز بود.
پس از مرگ کرگنان، دختر آنها متولد شد، اما پس از تولد او لارا نیز جان داد. سروو، ملکهٔ ردینیا سرپرستی فرزند نیمهالف را قبول کرد و نامش را ریانن گذاشت.
نوادگان لارا دورن، که سیری نیز یکی از آنهاست، به دلیل موهبتهای جادوییشان و خون ارشد بسیار خاص محسوب میشوند.
آندژی ساپکوفسکی
به لارا دورن در کتاب موعد تحقیر اشاره شده است، در «داستان لارا دورن» گفته شده توسط انسانها و الفها.
و هنگامی که یخبندان سخت در شب فرود آمد، لارا آخرین نفسهایش را روی تپهای جنگلی دمید و دختری کوچک را به دنیا آورد. از او با آخرین گرمایی که در وجودش بود محافظت میکرد و با اینکه توسط کولاک، شب و زمستان احاطه شده بود، ناگهان بهار به بالای تپه آمد و گلهای فینِوِد شکوفا شدند. حتی تا امروز این گلها تنها در دو مکان رشد میکنند: دل بلاتانا و تپهای که لارا دورن روی آن جان داد.