چرا یک چیز بدیهی مانند متولد شدن باید مشخص کند چه کسی پادشاه است؟
یوسرپر
یوسرپر (غاصب)، نام واقعی نامشخص، کسی بود که در سال 1237، تخت پادشاهی نیلفگارد را با به قتل رساندن فرگوس وار امریس تصاحب کرد. 20 سال بعد در 1257، امیر وار امریس که وارث بر حق تاجوتخت بود آن را از یوسرپر گرفته و او را اعدام کرد، پس از آن دستور داد تا نام او را از تمامی آرشیوهای امپراتوری، کتابها، کتابخانهها و… پاک کنند تا هیچکس نتواند دیگر به او اشاره کرده و به یادش آورد. مشخص شد این کارِ بسیار دشواری است زیرا جانشین امیر، موروران وورهیس حتی پس از مرگ امیر مشغول به انجام این کار بود!
پس از شورش، یوسرپر، فرگوس را شکنجه میکرد تا او اعتراف کند آنها فرقی با یکدیگر ندارند و او نیز میتواند پادشاه باشد و این موضوع را به صورت رسمی اعلام کند، اما فرگوس مقاومت میکرد و در نهایت به قتل رسید. فرزند فرگوس، امیر که 13 سال داشت توسط یکی از جادوگران یوسرپر نفرین شده و به انسانی با ظاهری شبیه به یک جوجهتیغی تبدیل شد! سپس از امپراتوری فرار کرد. یوسرپر باور داشت که او در نهایت توسط شکارچیهای جایزهبگیری که به دنبالش فرستاده کُشته خواهد شد. اما امیر پسر باهوشی بود و توانست با کمک اردال مخفی بماند و در نهایت از مرز عبور کند. در سال 1257 امیر که نفرینش توسط گرالت برداشته شده بود و توسط ویلگهفورتز، اردال و افراد دیگر حمایت میشد به نیلفگارد برگشت و و تخت پادشاهی را از یوسرپر پس گرفت و او را اعدام کرد. امیر پس از آن به سراغ تمامی خائنها و کسانی که به یوسرپر کمک کردند رفت و با سنگهای قبر آنها یک سالن رقص در مقر پادشاهی ساخت. به همین دلیل به او لقب «شعلهی سفیدِ رقصان روی سنگ قبر دشمنانش» دادند.