من با جادو و جادوگران، پیشگوییها و سرنوشت جهان مخالفت میکنم، من با خون ارشد و غیر ارشد مبارزه میکنم. این همه پیشبینی و طلسم برای من چه معنایی دارد؟ من از آنها چه سودی میبرم؟ هیچی!
بونهارت به سیری، بانوی دریاچه
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | مُرده (توسط سیری) |
رنگ مو | خاکستری |
رنگ چشم | رنگ پریده |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
ملیت | ابینگ |
حرفه | سرباز (سابق) دستفروش (سابق) شکارچی جایزهبگیر |
وابسته به | بارون از کاسادی استفن اسکلن |
تواناییها | ماهر در مبارزه با شمشیر |
نسبت فامیلی | هوونگل (پسرعمو) |
زندگینامه
لئو بونهارت یک شکارچی جایزهبگیر و در گذشته سربازی از ابینگ بود. او قد بلند، به شدت لاغر و دارای سبیلهای خاکستری فوقالعادهای بود، همچنین گفته میشود او دارای چشمانی سرد و بیاحساس مانند چشمان ماهیها بود. بونهارت به دلیل حرفهای بودن و دستمزد بالایش معروف بود و از تماشای صحنههای وحشیانه و تحمیل درد به دیگران لذت میبرد.
او دارای سه مدالیون ویچر از مکتبهای گرگ، گربه و گریفین بود و ادعا میکرد که صاحبان آنها را کُشته است. ادعایی که با توجه به مهارت او در شمشیرزنی، چندان هم مورد تردید قرار نمیگرفت.
بونهارت توسط استفن اسکلن استخدام شد تا سیری را بکُشد؛ او همچنین توسط بارون از کاسادی استخدام شد تا او را زنده بگیرد. بونهارت تمام افراد گروه موشها که سیری به آنها پیوسته بود را کُشت و سرشان را از تنشان جدا کرد. اما نه سیری را کُشت و نه او را به بارون تحویل داد. او به هیچ یک از قراردادهایش عمل نکرد. بونهارت سیری را برای مدتی زندانی کرد، به او مواد مخدر (فیستک) داد و کتکش زد. پس از مدتی نیز یک شمشیر به نام زیرائل خرید و سیری را مجبور به مبارزه و کُشتن در میدان کلرمونت کرد که متعلق به پسرعمویش هوونگل بود.
سیری زمانی که بونهارت برای ملاقات با اسکلن و رینس به دهکده یونیکورن رفته بود، با کمک نراتین سکا از دست بونهارت فرار کرد. بونهارت نراتین سکا را کُشت و اسکلن هم سیری را با به شدت مجروح کرد، اما سیری با اسب خود کلپی موفق شد فرار کند. بعدها سیری نزد وایسوگوتا در باتلاق پرپلات پنهان شد و سلامتیاش را بازیافت.
بونهارت مجددا به همراه اسکلن و رینس به دستور ویلگهفورتز مامور شد تا سیری را شکار کند، که در نهایت او به تور زیرائل فرار کرد.
در قلعهٔ استیگا، بونهارت کهیر را کُشت و سپس خودش هم توسط سیری به قتل رسید.
نکتهها
- گرچه بونهارت یکی از ظالمترین افراد کانتیننت بود و هیچ ابایی از مثله کردن بیرحمانه جنازهها نداشت، اما یکبار به پسرعمویش هوونگل اعتراف کرد که از دیدن کود و کرمها منزجر میشود.
- در یکی از مصاحبهها، آندژی ساپکوفسکی گفت که نام خانوادگی «بونهارت» در اصل متعلق به یکی از مشتریان انگلیسی شرکتش بوده است.
- در بازی ویچر، زمانی که برای اولینبار ژان پیر را در باتلاق میبینید، او به بونهارت اشاره میکند. به گفتهٔ ژان پیر، «لئوی پیر» سلاخ افسانهای ویچرها بوده و ویچرها و جادوگران حریف او نمیشدند.
2 دیدگاه
امین
فکر کنم هزار صفحه رو منتطر مبارزه بونهارت و گرالت بودم
این تنها تغییریه که امیدوارم سریال نسبت به کتاب داشته باشه
H
بونهارت
یه عوضی تمام عیار
کاش گرالت جرش میداد