سیری به چهرهاش نگاه کرد ولی به سختی توانست جیغ ناشی از ترسش را مهار کند. هر چند که او روی دو پا ایستاده بود، هر چند که او بوی عرق و دود میداد، هر چند که او مثل انسانها لباس پوشیده بود ولی او یک انسان نبود. هیچ انسانی نمیتوانست چنین صورتی داشته باشد.
خون الفها، صفحه 39
(بیشتر…)
چشمانش از زیر کلاهخود پردارش میدرخشیدند. آتش از لبهٔ شمشیرش زبانه میکشید.
گوئنت: بازی کارتی ویچر
سازمانی کاملا جدید و مخفی باید تاسیس شود که تنها به امور جادویی خدمت کرده و از وقوع یک فاجعه جلوگیری کند. زیرا اگر جادو از بین برود، دنیای ما نیز به همراه آن نابود خواهد شد.
فیلیپا ایلهارت، غسل تعمید آتش
محفل موهبت و هنر والا مقامترین جادوگران در انجمن برادری جادوگران بودند که گروهشان معمولا پنج عضو داشت. پس از قضایای ثاند (در حین رخ دادن اتفاقات ثاند، اکثر اعضای محفل موهبت و هنر پشتیبان نیلفگارد بودند) این محفل همراه با انجمن برادری جادوگران نابود شد. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها