ویچرهایی که از دزدی کردن ترسی نداشتند. بدون هیچ تردیدی برای به قتل رساندن دیگران پول میگرفتند. روانیهایی که مدالیونهایی با سر گربه به گردن داشتند و کُشتن سرگرمشان میکرد.
هارلن زارا، فصل طوفانها
برخلاف آغازی باشکوه، در ادامهٔ کار مشکلات زیادی گریبانگیر مکتب گربه شد. آزمایشهای خاصی که بر روی این ویچرها انجام میشد، باعث شدند که احساسات و عواطف آنها کاملا از بین برود و در نتیجه مردم به چشم یک نژاد بیگانه به آنها نگاه میکردند و سرچشمهٔ نفرت از ویچرها از همانجا شکل گرفت.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | منقرض شده (؟) |
مقر | استیگا (سابق) دین مارو (سابق) |
مکان | چادر نشین |
رهبران | گاگسارت (سابق) تِرِیس (سابق) |
اعضای مهم | برهن گیتَن جد کاردین کیان |
مکان خدمت | کانتیننت |
تاریخچه
اولین محل اقامت گربهها قلعهٔ استیگا بود. و بر طبق گفتههای مردم ساکن در باتلاقهای پرپلات، گربهها علاوه بر کُشتن هیولا به راهزنی و غارت نیز میپرداختند. با این حال که گربهها از هرگونه احساسات تهی بودند، اما در سیاست نیز دخالت میکردند و برخی از آنان به کارهایی مانند ترور کردن و جاسوسی میپرداختند.
ظاهرا در تاریخ این مکتب، عدهای سعی کردند تا فرمول شیمیایی جهشیافته کردن ویچرهای مکتب گربه را تغییر دهند تا دیگر احساسات آنها از بین نرود ولی گویا این تغییرات اوضاع را بدتر کردند. قبل از اینکه متوجه اشتباهات وحشتناک فرمول جدید بشوند، گربههای زیادی با همین فرمول تربیت یافتند، ویچرهای کاملا بدون احساس که حاصل فرمول جدید بودند، این فرمول را حفظ کردند و باعث شدند که نسل جدید گربهها گسترش یابند.
نسل جدید ویچرهای مکتب گربه روز به روز در کانتیننت بدنامتر میشدند تا جایی که پادشاهان و ملکهها دیگر نسبت به آنان احساس نفرت و ترس داشتند. در نتیجه در یکی از روزها ارتشی عظیم راهی استیگا شد تا گربهها را قتلعام کند، این نبرد سه شبانهروز به طول انجامید تا اینکه در نهایت تمامی ویچرهای درون قلعهٔ استیگا به هلاکت رسیدند. آن دسته از گربهها که از شانس خوبشان در روز حمله خارج از استیگا بودند، به زندگی خود در جادهها و مکانهای مختلف ادامه دادند. این ویچرها تشنهٔ انتقام بودند و چیزی برای از دست دادن نداشتند.
عدهای معتقدند که باقیماندهٔ ویچرهای این مکتب بعد از مدتی دوباره در کاروان دین مارو جمع شدند، این ویچرها برای پول هر چیزی یا کسی را میکُشتند. از طرفی عدهٔ دیگری اعتقاد دارند که گربههای مدرن در واقع ویچرهایی از مکاتب دیگر هستند که در آزمایشها و تمرینات آن مکاتب شکست خوردهاند و نام خود را گربه گذاشتند و در دین مارو اقامت دارند. در کل برخلاف ریشههای مکتب گربه، گربههای جدید به ترور کردن، جاسوسی و مزدوری میپرداختند. کاروان دین مارو نیز در سال 1272 توسط سربازان تصرف شد و ویچرهای مکتب گربه دوباره بیخانمان شدند.
ویچرهای مکتب گربه در سبک مبارزهٔ خود بیشتر بر سرعت، دقت و چالاکی تمرکز داشتند. درنتیجه گربهها در مبارزات از ضربات سنگین استفاده نمیکردند، بلکه ضربات دقیقی به نقاط حساس وارد میکردند. بر همین اساس اسلحهها و زرههای این ویچرها به شکلی طراحی شده بود تا بیشترین انعطافپذیری را داشته باشند.
نکتهها
- لئو بونهارت حداقل یک ویچر از مکتب گربه را کُشته بود، زیرا سیری مدالیون یکی از آنها را از روی جسد بونهارت برداشت.