گونه‌های خاص

گونه‌های خاص (انگلیسی: Rare Species) نام ششمین قسمت سریال ویچر و بر اساس داستان کوتاه مرزهای ذهن است.

خلاصه

در سال 1262، گرالت و یسکیر توسط بورچ و دو محافظش، تیا و ویا، به ماجراجویی‌ای برای شکار اژدها دعوت شدند. ینفر و شوالیه‌اش، به همراه گروهی از دورف‌ها و ریورز‌ها نیز در این ماجراجویی شرکت کرده بودند. بعد از این‌که آن‌ها شبی را در کمپ گذراندند مشخص شد  که شوالیه کُشته شده و گروه ریورز نیز از بقیه جدا شده و زودتر حرکت کرده. دورف‌ها گروه را به سمت میان‌بُری هدایت کردند ولی پلی که آنجا قرار داشت، تخریب شد. بورچ و دو همراهش خودشان را فدا کردند تا بقیه را به خطر نیندازند. ینفر و گرالت نیز قبل از این‌که به لانه اژدها برسند با یکدیگر آشتی کردند. وقتی به لانه اژدها رسیدند در کمال تعجب آن‌ها تیا و ویا را دیدند که از تخم اژدها محافظت می‌کنند. بورچ نیز خودش را نشان داد و هویتش را به عنوان یک اژدهای طلایی به اسم ویلنترتنمرث آشکار کرد. گرالت، ینفر، بورچ و محافظانش از تخم اژدها در برابر گروه ریورز محافظت کردند. سپس  بورچ به عنوان پاداش، دندان اژدها به دورف‌ها داد و گرالت نیز آرزوی سومش را که مبنی بر گره خوردن سرنوشت آن دو بود، برای ینفر تعریف کرد، سپس ینفر به این نتیجه رسید که احساس بین خودش و گرالت مصنوعی و خارج از انتخاب‌شان است، پس به گرالت گفت که دیگر نمی‌تواند با او باشد و گرالت را ترک کرد. گرالت که از این موضوع بسیار ناراحت بود، عصبانیتش را بر سر یسکیر خالی کرد و به او گفت که کاش هرگز تو را نمی‌دیدم.

دارا به ماوسک شک کرد، سپس سیری از او سوالاتی پرسید و داپلر هویت واقعی‌اش را نشان داد. درگیری‌ای رخ داد و در طی آن دارا بیهوش شد و سیری توانست فرار کند ولی توسط کهیر دستگیر شد، سپس مشخص شد که این سیری در واقع همان داپلر است در نتیجه بین او و کهیر نبردی اتفاق افتاد، از آن طرف دارا، سیری واقعی را آزاد کرد و سپس او را ترک کرد. کهیر و فرینجیلا نیز برای اقدام بعدی خود نقشه کشیدند.