استاد بزرگ ارتولان، جادوگری افسانهای بود که مسئولیت آزمایشها و دیگر فعالیتهای انجام شده در قلعهٔ ریسبرگ را بر عهده داشت.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | مُرده (بر اثر سکته) |
رنگ مو | سفید |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
مقام | استاد بزرگ |
حرفه | جادوگر |
وابستگی | ریسبرگ |
تواناییها | جادو |
معشوقه | سورل دگرلوند |
زندگینامه
او یکی از مسنترین و مشهورترین جادوگران بود و در واقع این او بود که اکسیر مهار کنندهٔ روند پیری را اختراع کرد. اگرچه، اکسیر ارتولان را از مرگ حفظ کرد، اما نتوانست جوانی او را بازگرداند زیرا او زمانی که در سنین بالا بود آن را اختراع کرد. با اینکه ارتولان قصد داشت جاودانگی را به عوام بدهد (اشاره شود منظور از جادوانگی در اینجا عمری بسیار طولانیست، زیرا اکسیر روند پیری را به شدت کند میکند ولی به طور کل مانع از آن نمیشود)، او فریب انجمن را خورد که باور داشتند، تمام بشریت هنوز پیر نشده و کاملا خوشحال هستند، در نتیجه نیاز به چنین چیزی ندارند. بدین صورت او فرمول اکسیر را نزد خود محفوظ نگه داشت.
جدای از آن، او همچنین مخترع فرمول احیا کنندهٔ چشم و چندین و چند نوع از سلاحها بود. او بر این عقیده بود که بهترین راه برای جلوگیری از وحشت آغاز جنگ، بازدارندگی با سلاحهای وحشتناک است، هر چه سلاح کشندهتر، صلح پایدارتر. از آنجایی که نمیتوانستند ارتولان را متقاعد کنند که این دسته از فعالیتهای خود را متوقف کند، انجمن در بین مخترعین ریسبرگ کارشکنانی گماشت تا اختراعات خطرناک او را نابود کنند. یکی از استثنائات، اختراع بد نامی به اسم پرتاب کنندهٔ گلوله بود، نوعی آربالِست از راه دور با یک انبار کروی بزرگ برای گلولههای سربی. همانطور که از نامش پیداست، گلولههایی پرتاب میکرد، چندین دور در دقیقه. نمونهٔ اولیه آن در چندین نبرد جزئی مورد استفاده قرار گرفت اما به دلیل دقت پایین هیچگاه مورد استفاده عمومی قرار نگرفت و اختراعی شکست خورده لقب گرفت.
ارتولان از رابطهٔ ینفر و گرالت بین اعضای انجمن دفاع میکرد و با ویچر رفتار دوستانهای بر خلاف دیگر جادوگران داشت تا اینکه متوجه شد ویچر، قاتلِ هیولای مو سفید آی دی آر یو ال ایکس آی ایکس 0012 بتا، محصولِ مهندسی ژنتیک جادوگر مرتد ایداران، که ارتولان او را تحسین میکرد بوده است. او به سورل گفت چگونه گرالت را در تله بیندازد و قصد داشت پردهٔ روشنایی چشم او را به جهشیافتهٔ دیگری که مشغول ساختش بود پیوند بزند تا در نتیجه بشریت را به توانایی دیداری گربهها برساند. با این حال، او را نکشد چون نمیخواست به، “ینفر کوچک” آسیبی برساند. جادوگر پیر حتی قصد داشت چشمان او را بازگرداند، زمانی که فرآیند بازسازی چشم را اصلاح کرد.
استاد اعظم با خبر مرگ سورل دگرلوند بر اثر سکته در گذشت، با این حال، روایت رسمی این است که او توسط کودی که روی آن کار میکرد مسموم شد.