جیکوب فن با اینکه دچار معلولیت جسمی بود و همچنین مبتلا به کوتولگی، به طرز شگفتانگیزی توانا و با استعداد بود.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | مُرده (زنده سوزانده شده توسط رینس) |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
ملیت | تمریا |
حرفه | حقوقدان |
وابسته به | کادرینگر و فن |
زندگینامه
فن پایی نداشت، بازوهایش نامتناسب بود، سرش بزرگ و گردنش اصلا قابل رویت نبود. با استفاده از یک صندلی که بر روی چند چرخ قرار گرفته بود، حرکت میکرد. او و همکارش کادرینگر، آژانس کارآگاهی معروف کادرینگر و فن در دوریان را اداره میکردند و در آنجا “مشاورههای حقوقی” ارائه میدادند. فن اساسا بخش تحقیقات آژانس کارآگاهی را تشکیل میداد.
گرالت عبارت روی تابلو را خواند: خدمات و مشاورهٔ حقوقی کادرینگر و فن. اما او به خوبی میدانست که آنها هیچ ارتباطی با قانون ندارد، چرا که هیچ کدام از آن دو دخلی به قانون و مجری قانون بودن نداشتند. گرالت عمیقا شک داشت که آیا هیچ کدام از مشتریانی که وارد آنجا میشوند، معنی واژهٔ مشاورهٔ حقوقی را میدانند یا نه.
موعد تحقیر
ملاقات با گرالت
در اوایل سال 1267، علیرغم اینکه ویچر از قبل با کادرینگر آشنا بود، از ملاقات با فن بسیار شگفتزده شد. فن، علت جستوجوی پادشاهیهای شمالی برای پیدا کردن سیری را به گرالت گفت و اینکه امپراطور امیر وار امریس نیز یکی از کسانی است که در تعقیب اوست.
یافتهها دربارهٔ سیری
در آخرین شب از ماه ژوئن، کادرینگر اسنادی را یافت که نشان میداد سیری، یکی از حاملان خون ارشد است، آخرین فرزند از خون فالکا و بدین صورت پیشگویی به حقیقت میپیوست؛ اگر فرزندش به دنیا بیاید، آورندهٔ تاریکی خواهد بود. در حالی که فن پیشنهاد میدهد گرالت را از این موضوع مطلع کنند، کادرینگر به او میگوید که نقشهاش همین حالا هم در حال اجراست؛ او کسانی را به جزیره ثاند فرستاده بود تا سیری را بربایند. همانطور که صحبت میکردند، یک ضربه به در باعث مضطرب شدن آنها شد، سپس کادرینگر به سمت در رفت. شیرو، قاتل نیمه الف و دو مردش، نظریان و میلت پشت در ایستاده بودند. شیرو قبل از اینکه با خنجر به شکم او ضربه بزند، کمی با وکیل صحبت کرد. کادرینگر در حالی که بر روی زمین افتاده و در حال مرگ بود، تلاش کرد به فن هشدار دهد، اما تنها قادر بود صدایی گوش خراش از خود تولید کند که به زودی تبدیل به سیلی از خون شد. فن خود را آماده کرده بود و هنگامی که آنها به طبقهٔ پایین رفتند، با تیری فولادین به پیشانی میلت شلیک کرد، نیمه الف به سمت او رفت و با لگدی صندلیاش را واژگون کرد، وقتی که حقوقدان بر روی زمین افتاد، مانند عنکبوتی ناقص شروع به خزیدن کرد و از ترس فریاد میکشید. شیرو، یک بطری جوهر پاک کن از روی میزِ در حال سوختن برداشت و آن را روی فن خالی کرد و سپس نظریان بر روی مرد فلج کتابهایی قطور پرت کرد، فن به طرز دردناکی در حالی که ساختمان در اطرافش در حال سوختن بود، جان داد.