کادرینگر یکی از دو نفری بود که آژانس کارآگاهی معروف کادرینگر و فن در دوریان را تشکیل دادند.
با این حال، بسیاری این دو شخص را یک نفر، یعنی کادرینگر میدانستند. در واقع جیکوب فن وجود داشت، حقوقدانی کاربلد که به خاطر فلج بودن، در یک اتاق مخفی برای تحقیقات میماند. گمان میرفت که هرگز از ساختمان بیرون نرفته باشد.
کادرینگر که چهرهٔ اصلیِ آژانس کارآگاهی به حساب میآمد، برای یافتن هرگونه اطلاعات (یا نابودی آن) تا زمانی که قیمت پیشنهادی مناسب بود، شهرت داشت. او میتوانست ناگهان یک زندانی طولانی مدت را از زندان بیرون بیاورد زمانی که شواهد به طرز عجیبی از بین میرفت، یا حتی اطلاعات جدیدی در مورد یک شاهزاده خانم ظاهرا مُرده پیدا کند.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
نام مستعار | میکائیل دولارد مایکل گلومب |
وضعیت | مُرده (توسط شیرو) |
رنگ مو | خاکستری |
رنگ چشم | سبز و زرد |
پوست | رنگ پریده |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
ملیت | تمریا |
حرفه | حقوقدان |
وابستگی | فن |
والدین | پدر نام برده نشده |
زندگینامه
تحقیق دربارهٔ سیری
در حدود سال 1266، مامورین سرویس مخفی شاه فولتست که در جستوجوی سیری و گرالت بودند، به ملاقات کادرینگر رفتند و سوالاتی از او پرسیدند. او با محافظت از ویچر و فرزند خواندهاش، به ماموران گفت که سیری سه سال پیش در اردوگاه پناهندگان در آنگرن، بر اثر دیفتری مُرده بود. در ژوئن 1267، او توسط دندلاین مطلع شد که جادوگر رینس از آکسنفورت گریخته، کمی قبل گرالت کادرینگر را مامور کرده بود تا در مورد رینس اطلاعات جمعآوری کند، به امید اینکه پی ببرد چرا انقدر مصرانه به دنبال سیری است. در حالی که پیشینهٔ اکثر جادوگران ناپدید شده بود کادرینگر توانست اطلاعات جدیدی راجع به او پیدا کند. سپس به گرالت راهکاری برای حل مشکلش پیشنهاد داد: انتشار خبری به صورت پراکنده و وسیع، که شاهزاده سیریلا از سینترا و جانشینان مذکرش هیچگونه حقی نسبت به تاجوتخت سینترا ندارند، در نتیجه دیگر مهرهای مهم در این بازی سیاسی محسوب نمیشود و اجازه میدهند زنده بماند. اما کادرینگر که از نتیجهٔ این کار اطمینان کافی نداشت، به گرالت راه حل دیگری میدهد. او دختری خاص پیدا کرده بود، یک یتیم جنگی که در پارچه فروشیای در بروژ کار میکرد، هیچ چیزِ به خصوصی دربارهٔ او وجود نداشت، جز اینکه به طرز عجیبی به سیری شباهت داشت. تصمیم بر این بود که از این دختر به عنوان سیریلا استفاده کنند، تا سیری در امان بماند، با این حال، گرالت بلافاصله این پیشنهاد را رد کرد. در آخر کادرینگر قول داد در صورتی که ماموران دوباره با او تماس گرفتند، همچنان به محافظت از آنها ادامه دهد.
در آخرین شب از ماه، شبی که کودتای ثاند رخ داد، کادرینگر اطلاعات جدیدی دربارهٔ حاملان خون ارشد به دست آورده بود. اطلاعاتی که ثابت میکرد یکی از اجداد سیری، فالکا بدنام بوده، کسی که درست قبل از اینکه زنده زنده سوزانده شود به حاضران گفته بود روزی یکی از نوادگانش آنها را نابود خواهد کرد. پس از به اشتراک گذاشتن اطلاعات با فن، کادرینگر گفت که تصمیم دارد با این اطلاعات وارد محیط سیاسیِ خطرناکی که در جریان است شود، اندکی بعد سه نفر در زدند. با احتیاط در را باز کرد و با سه شخص ناآشنا مواجه شد، وانمود کرد خدمتکاری به نام میکائیل دولارد است، اما آن سه، شیرو، میلت و نظریان به خوبی میدانستند او کیست. شیرو با خنجرش ضربهای به شکم او وارد کرد، ضربهٔ دوم خنجر هیچ یک از اعضای بدن او را بی نصیب نگذاشت، در نهایت، نیمه الف او را بلند کرد و با قدرت خنجر را به بالا کشید و وکیل را همچون ماهی سلاخی کرد. آنها قبل از آتش زدن آژانس به دستور رینس، در حالی که کادرینگر در حال مرگ بر روی زمین افتاده بود، به سراغ فن رفتند. او توانست میلت را بکشد اما در نهایت در حالی که فریاد میکشید، در آتش سوخت.
میراث
اگرچه کادرینگر و فن مردند، اما دختری که آنها پیدا کرده بودند توسط مردان شیرو برده شد و به عنوان سیریلا فیونا، وارث سینترا، به امیر وار امریس معرفی شد.
گالری