ولادیمیر وان اوِرِک، برادر کوچکتر و دست راست اولگیرد بود، آنها با یکدیگر بزرگ شدند و کمپانی آزاد ردینیا را تشکیل دادند. او اکثر زندگیاش را با همین گروه و اوباش گذراند که در نهایت نیز باعث مرگش شد.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
وضعیت | مُرده |
رنگ مو | قهوهای |
رنگ چشم | قهوهای |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
ملیت | ردینیا |
وابسته به | کمپانی آزاد ردینیا |
خانواده | خاندان اورک |
والدین | بوهمیل (پدر) کریستینا (مادر) |
نسبت فامیلی | اولگیرد |
زندگینامه
درخواست دوم اولگیرد از گرالت این بود که برادرش را پیدا کرده و به او یک روز دیگر از زندگی بدهد، مدت زیادی نگذشت که گرالت متوجه شد ولادیمیر سالهاست مُرده! و برای ارتباط با او باید روحش را احضار کند.
ولادیمیر نیز مانند برادرش دارای شخصیت جالب و خاصی بود، او زندگیای خوب داشت و فرصتها برای داشتن سرگرمی و شاد بودن را به ندرت از دست میداد. او یکی از شخصیتهای محبوب سری بازیهاست به دلیل ماموریت فوقالعاده و به یاد ماندنی پارتی مرد مُرده در دیالسی قلبهای سنگی. در این ماموریت گرالت به ولادیمیر اجازه میدهد یک روز بدنش را تسخیر کرده و به همراه شانی به یک مراسم عروسی بروند و کارهای مورد علاقهٔ ولادیمیر را انجام دهند.
زمانی که ولادیمیر متوجه شد زمانش در حال به پایان رسیدن است با خون گرالت نامهای برای برادرش نوشت:
اولگیرد، برادر عزیزم، هیچ نمیدونی با این ایده که یک روز خوب دیگه بهم بدی منو چهقدر خوشحال کردی، البته مردی که فرستادی از شاد بودن و خوشی هیچی نمیدونه، اما بیخیال اون… مهم اینه که من خیلی لذت بردم و چه عروسی ای بود… ودکا همهجا و چیزهای زیبای زیادی که میشد دید. وقتهایی که میای باهام حرف میزنی همهچیزو میشنوم، افسوس که نمیتونم جوابی بدم… دلم برات خیلی تنگ شده، اما واسه اومدن کنارم عجله نکن، زندگی کن و ازش لذت ببر.
برادرت، ولاد