ولث میر (انگلیسی: Voleth Meir) نام هفتمین قسمت از فصل دوم سریال ویچر است.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
کارگردان | لوئیز هوپر |
نویسنده | مایک استروسکی |
تاریخ انتشار | 26 آذر 1400 |
مدت زمان | 54 دقیقه |
قسمت قبل | دوست عزیز |
قسمت بعد | خانواده |
خلاصه
ینفر و سیری از طریق پورتال به خانهٔ زنی که پس از سقوط سینترا برای مدت کوتاهی از سیری مراقبت کرده بود منتقل میشوند. آنها متوجه میشوند آن زن و تمام خانوادهاش توسط رینس قتلعام شدهاند. گرالت، یسکیر را از زندان آزاد میکند و از او میخواهد برای یافتن ینفر و سیری به او کمک کند. یسکیر به گرالت میگوید که ینفر جادویش را از دست داده و همچنین وردی را زیر لب زمزمه میکرده است. گرالت از روی ورد متوجه میشود که ینفر با مادر جاودان یا همان ولث میر، شیطانی که از درد و ناامیدی تغذیه میکند، همکاری میکند. گرالت و یسکیر در راه با یارپن زیگرین و دستهاش مواجه میشوند. تولد فرزند فرانچسکا باعث میشود تا الفها تغییر عقیده دهند و به جای جنگیدن برای نیلفگارد دنبال بازسازی نژاد خود باشند. فرانچسکا نیز به فرینجیلا میگوید که خون برای او در اولویت است نه دوستی. فرینجیلا به آرتوزا میرود تا از عمویش، آرتوریوس، کمک بخواهد. فرینجیلا امیدوار است به خاطر پیوندی که بین آنها وجود دارد، عمویش به او کمک کند، اما آرتوریوس درخواستش را رد کرده و به او میگوید که هرگز در نیلفگارد قدرتی نداشته است. قدرت دارد از دستان فرینجیلا خارج میشود و او با درماندگی چهار ژنرال نیلفگارد را ترور میکند، سپس کهیر را تهدید میکند تا در مقابل امپراتور از او حمایت کند. ینفر آموزشهایش به سیری را ادامه میدهد. تسایا راجع به سیری با ویلگهفورتز صحبت میکند، که این موضوع باعث ناراحتی تریس میشود. دارا جاسوسی برای دیکسترا و ردینیا را کنار میگذارد. سیری به طور ناخواسته ذهن ینفر را خوانده و متوجه خیانت او میشود. سیری غرق در عصبانیت فریادی میکشد که باعث میشود سربازان نیلفگارد در سینترا متوجه حضور آنها شوند. گرالت، یسکیر و یارپن درست به موقع میرسند و نیلفگاردیها را شکست میدهند. گرالت به روی ینفر شمشیر میکشد و از یسکیر و یارپن میخواهد که سیری را به کر مورهن ببرند، از ینفر نیز میخواهد تا ولث میر را احضار کند. در سینترا، فرانچسکا از خواب برمیخیزد و متوجه میشود که نوزادش به قتل رسیده. رنج عمیق او به ولث میر این قدرت را میدهد تا بتواند خود را آزاد کند. گرالت و ینفر درست زمانی میرسند که او از کلبهاش خارج میشود.
2 دیدگاه
مجید
چه ارتباطی مابین فرانچسکا و ولث میر هست که بعد از کشتن بچه فرانچسکا، “رنج عمیق فرانچسکا به ولث میر این قدرت را میدهد تا بتواند خود را آزاد کند”
من این رو متوجه نمیشم.
این همه مردم سنترا رنج و درد کشیدن چرا اون زمان ولث میر آزاد نشد؟!!!!
محمد
اون سه نفر ورد رو خوندن و رفتن پیش ولث میر
ارتباطش اینه