فرانس تورکویل، پاسبانی بود که در مورد مجموعهای از قتلهای عجیب در اطراف قلعهٔ ریسبرگ و تپهٔ توکاج تحقیق میکرد.
این صفحه ممکن است حاوی اسپویل از کتابها یا اقتباسهای آنها باشد!
پوست | سبزهرو |
نژاد | انسان |
جنسیت | مذکر |
ملیت | تمریا |
حرفه | سرباز |
رتبه | پاسبان |
وابسته به | معاون کلانتر گورس ولن |
در واقع، سی و شش نفر از ذغال کاران، چوب بران و کشاورزان در حین کار به طرز وحشتناکی کشته شده بودند. فرانس به جادوگران ریسبرگ پیشنهاد کرد که یک ویچر را استخدام کنند، زیرا تنها کسانی مانند ویچرها میتوانستند از پس موجودی که باعث این قتل ها شده بود، برآیند. جادوگران توصیهٔ او را قبول کردند و گرالت از ریویا را به این منظور استخدام کردند.
در تلاش برای یافتن مسبب قتلهای صورت گرفته در منطقه، او به سرعت تبدیل به خارچشمی برای جادوگران ریسبرگ، که فعالیتهای غیرانسانی سورل را تایید میکردند، شد. بنابراین آنها محفل را از این موضوع مطلع کردند، که تورکویل بیش از حد کنجکاو است و “علاقهٔ نامناسبی” به این مسئله دارد. یعنی، تحقیقات او در مورد چیزی که ریسبرگ سعی در پنهان کردن آن داشت. آنها از محفل خواستند کاری انجام دهد، که او را وادار به عقبنشینی از این موضوع کند، چه فقط او را بدنام کرده، یا کاری کنند که او از صحنه خارج شود.
بعدتر، فرانس با شلیک زوبین پاستور، که به پایش اصابت کرد مجروح شد. پزشک مسِرلوپی، مُصرانه قصد داشت پای او را قطع کند، اما ویچر که اندکی قبل به آنجا رسیده بود، با اکسیرهای خود و کمک یک گیاهشناس محلی توانست از این اتفاق جلوگیری کند. در حالی که فرانس توانست پای خود را حفظ کند، اما تا پایان عمر لنگ میماند و دیگر نمیتوانست سوار اسب شود. گرچه، این اتفاق ناگوار تلاش او برای فهمیدنِ حقیقت را متوقف نکرد و در اوایل ماه آگوست، او به مافوق خود، معاون کلانتر گورس ولن، فشار آورد تا اقدامی کند. اخبار به شورای سلطنتی و سپس به محفل رسید. آنها در نهایت مجبور شدند که تقریبا تمام جادوگران اصلی قلعهٔ ریسبرگ را وادار به ترک مجموعه کنند.