ظاهر استرگوبور دقیقا همان‌طوری بود که ظاهر یک جادوگر باید باشد. او قد بلند بود، لاغر و مقداری خمیده، ابروهایی پرپشت و خاکستری، بینی‌ای بزرگ و کج. لباسی مشکی که بلند، گشاد و آستین‌های بلندی داشت می‌پوشید و عصایی را در دست می‌گرفت که کریستالی در بالای آن قرار داشت.
خون الف‌ها، صفحه 81

(بیشتر…)

سیگسموند دیکسترا رئیس سازمان اطلاعات ردینیا بود. او مردی بود که از نظر جسمانی ابهت خاصی داشت. قد بلند بود و هیکلی درشت و سری طاس با شکمی نسبتا قابل توجه که گفته می‌شد احساس خوکی را می‌دهد که تمیز شده است. (بیشتر…)

بازنویسی تاریخ با داستان‌هایی که می‌گیم، آواز‌هایی که در مورد پیروزی‌هامون می‌خونیم، این کاریه که ما انجام می‌دیم.
ایسترد، چهار سکه (نشانه)

(بیشتر…)

وقتی می‌خوان دارِت بزنن، ازشون بخواه یه لیوان آب واست بیارن، هیچ‌وقت نمی‌دونی قبل از این‌که اونو بیارن ممکنه چه اتفاقی بیفته!
وزمیر، بانوی دریاچه

(بیشتر…)

هیچ‌کس نمی‌تونه همه‌چیز داشته باشه، هیچ‌کس جادوگر به دنیا نیومده و هیچ‌کس هم نباید جادوگر به دنیا بیاد. بالاخره آن‌ها باید خودشان تصمیم بگیرند که می‌خواهند جادوگر باشند یا مادر. چون آن‌ها عقیم می‌شوند بدونِ هیچ استثنایی.
تسایا د وریس، منبع مسموم

(بیشتر…)