او کاملا توسط دشتی از سنگهای خاکستری متمایل به قرمز احاطه شده بود، درهها، گسلها و تپههای سنگی با شکلهای عجیب در جایجای آن دیده میشد. در بالای این دشت خورشیدی عظیم، طلایی و سوزان میدرخشید و تمام آسمان را سرخ کرده بود، تابش کورکنندهاش دید را مختل و هوا را مرتعش کرده بود.
سیری سرگردان در صحرای کورات، موعد تحقیر
صحرای کورات، که با نام ماهیتابه نیز توسط مردمی که در اطراف آن زندگی میکنند شناخته میشود در جنوب شرقی کانتیننت قرار دارد. میان امپراتوری نیلفگارد و زرکانیا. مکانی بیرحم و کُشنده برای هر جانداری که نتواند گرمای شدید و کمبود آب را تحمل کند. آنقدر خطرناک که عبور یک انسان از آن را غیرممکن میدانند و این باور وجود دارد که گرما، تشنگی، یا یکی از هیولاهایی که در این صحرا زندگی میکنند قطعا او را خواهند کُشت.
رودخانهٔ سوچک از مرز غربی کورات میگذشت، تا اینکه خشک شد.
نوع | صحرا |
کشور | نامشخص (زرکانیا و نیلفگارد هر دو خود را صاحب کورات میدانند) |
قلمرو | سرزمینهای شرقی |
نقشه |
تاریخچه
افسانهها میگویند که شنهای کورات بقایای یک نژاد فراموش شده، یا تمدن انسانی منقرض شده را میپوشانند. اما چگونگی و چرایی افول و از بین رفتن آنها ناشناخته باقیمانده است. گزارش شده که در یک مقطع از زندگیاش، سیری شمشیر گِویر را در این بقایا پیدا کرده است.
در سال 1267، پس از فرار کردن از کودتای ثاند توسط پورتال بنونت در تور لارا، سیری در صحرای کورات سرگردان شد، زیرا این پورتال ناپایدار بود و سیری را در بالای کورات به زمین انداخت. زمانی که هوشیاریاش را به دست آورد، سیری هیچ نمیدانست که کجاست، یا چطور از صحرا خارج شود. هیچ آب و غذایی نداشت و به جز خنجر کوچکش چیز دیگری همراهش نبود. او یک تکشاخ جوان را پیدا کرد و شانسشان برای بقا در کنار یکدیگر افزایش یافت. اما درست زمانی که به لبهٔ صحرا رسید، سوئیرز و تلهگذاران او را پیدا و اسیر کردند تا برای گرفتن پاداش تحویلش دهند.
در مقطعی از تاریخ، واحدی از مگنی برای حمله به عشایری قانونشکن به کورات اعزام شدند. اما یاغیها برای این واحد کمین کرده بودند، تنها سربازی که توانست جان سالم به در ببرد ژان کالویت جوان بود. مجروح و خسته، هفتهها در بیابان سرگردان بود، تا اینکه بالاخره به خانه برگشت، اما برای همیشه تغییر کرد.
ساکنان
صحرای کورات ساکنان ثابتی ندارد، تنها عشایر یاغی در آن پرسه میزنند و برای هر کسی که جرئت ورود به عمق صحرا را داشته باشد کمین میکنند. نشان آنها آتشی بر روی سپری مسی است.
نیلفگارد و زرکانیا هر دو برای کنترل بخشهایی از کورات تلاش کردهاند، نیلفگاردیها واحدهایی را از مگنی میفرستند که معمولا در مرزها گشتزنی میکنند.
جانوران و گیاهان
یک نوع هیولای وحشتناک که با نام هیولای شنی شناخته میشود در کورات زندگی میکند، او خود را با زندگی در صحرای سوزان وفق داده و تلههایی را در زیر شنها میسازد.